کتاب جزیره پنگوئنها، اثر آناتول فرانس با ترجمه محمد قاضی؛ رمانی فرانسوی میباشد که روایتگر تاریخ است، اما نه تاریخ یک قوم خاص. منظور نویسنده روح بشر است که نگاهی انتقادی دارد و بخشی از رخدادهای داستان به تاریخ فرانسه باز میگردد.
پادشاهان آلکا که از اعقاب دراکو، فرزند کراکن بودند همه تاج دهشتخیز اژدها بر سر میگذاشتند و آن نشان مقدسی بود که تنها دیدن آن حس ترس و عشق و احترام در دل ملت برمیانگیخت.
سلاطین آلکا، چه با رعایا و اتباع خود و چه با شاهزادگان جزایر و کشورهای همجوار دائم در جنگ و جدال به سر میبردند.
از سلاطین نخستین سلسلۀ دراکونید جز نامی باقی نمانده است و ما، چون نه به تلفظ آن نامهای عجیب آشنایی داریم و نه میتوانیم بنویسیم، از ذکر آنها صرف نظر میکنیم. نخستین پادشاهی که نسبتا تاریخ روشن او در دست است بریان متقی است که چون در جنگ و شکار شجاعت و مهارت و عقلی و تدبیر فوقالعادهای داشت معروف است.
بریان متقی عیسوی بود و علاقۀ مفرطی به علم و ادب داشت و به رهبانان و تارکان دنیا ارادتی کامل میورزید. این پادشاه در تالار قصر سلطنتی خود، آنجا که در زیر تیرهای دودخوردۀ سقف آن کله کشتگان و شاخ جانوران وحشی آویخته بود جشنهای بزرگی بر پا میکرد و تمام نوازندگان چنگ و عود و همۀ خنیاگران جزیره آلکا و جزایر همجوار را برای شرکت در آن جشنها دعوت میکرد و خود نیز در مدح و ثنای پهلوانان آواز میخواند.. .