کتاب بر باد رفته "جلد اول"، اثر مارگارت میچل با ترجمه حسن شهباز؛ به روایت عاشقانهی زنی به نام «اسکارلت اهارا» میپردازد که دارای شخصیتی «سرسخت و خودخواه» میباشد که درصدد است برای حفظ داراییهای خانوادگی با مشکلات و رخدادهایی که برای وی پیش میآید روبهرو شود.
اسکارلت اهارا زیبا نبود، اما مردانی که تحت تأثیر جاذبۀ قوی او قرار میگرفتند کمتر متوجه این حقیقت میشدند، نظیر برادران دوقلوی تارلتون که هر دو به او دلباخته بودند. در سیمای او خصوصیات چهرۀ ظریف مادرش که از خاندان اشرافی ساحلنشین فرانسوی و پدرش که از اخلاف ایرلندی بود و صورتی سرخ و شاداب داشت به خوبی دیده میشد. روی هم رفته سیمایی بود جذاب و دلنشین، چانهاش کشیده و فکش مربع بود. چشمانش حالت خاصی داشت؛ میشی نبود، اما بیشتر به سبز روشن متمایل میگشت. دو گوشهاش مورب بود و مژگانهای سیاه و بلندی بر آن سایه میانداخت. ابروانش سیاه و پر پشت و دوجانبش به طرف بالا متمایل شده بود. بدین ترتیب خطی مورب بر پوست لطیف ماگنولیارنگش پدید آورده بود.
این رنگ و لطافت پوست در نواحی جنوبی خیلی مورد توجه زنان بود و اگر دختری از این موهبت برخوردار میشد، به کمک کلاه و نقاب و دستکش و پوششهای دیگر، از خطر سیاه شدن آفتاب گرم و سوزان جورجیا محفوظش میداشت.. .