ویرجینیا وولف نامی آشنا در محافل ادبی کشور ماست. دانشجویان رشته ادبیات و ترجمه زبان انگلیسی هنور با آثار او در نقد و برگردان سر و کار دارند، و هم آنها به خوبی آگاهند که نقد یا برگردان نوشتههایش چه اندازه دشوار و طاقتفرساست. ارلاندو یکی از خلاقانهترین و معروفترین اثرات ویرجینیا وولف است.
ارلاندو که در سال 1928 منتشر شد، از نظر شگرد فتحی نمایان است؛ زیرا زندگی شخصیت داستان_اورلاندو_ چهار قرن به درازا میکشدو تنوع و گوناگونی صحنهها و ماجراها و افکار و اندیشهها به اندازهای است که بیان آن فقط از شیوه ویژه وولف ساخته است. ارلاندو که نخست نجیبزادهی الیزابتیانی است. به عنوان نماد و تصویر روح انسانی جلوهگر میشود؛ و بدین سبب در مسیر گذر تاریخ تغییر جنسیت میدهد تا فقط نماینده جنس مذکر نباشد. طرحهای درخشانی که از دورانهای پس از دوران ملکه الیزابت ارائه میشود، کتاب را به گونه اثری روشنگر و زنده در میآورد.
او و باید با اطمینان تصریح کنیم که اشاره ما به یک مرد است، گو اینکه لباس پوشیدنش به شیوه مرسوم روزگار ممکن بود ما را هم در تشخیص جنسیتش به اشتباه اندازد_ در کنار جمجمه یک زنگی که از لاپه شیروانی آویزان بود و به آرامی تاب میخورد، ایستاده بود و حرکاتی حاکی از مُثله کردن اعضای صورت انسان را نمایش میداد. رنگ جمجمه آویخته از لاپه اتاق زیر شیروانی به مثابه رنگ توپ فوتبالی کهنه بود و خود جمجمه_ اگر میشد گونههای گود افتاده و آن دو تا تار موی زبر همچون الیاف نارگیلش را نادیده گرفت_ چندان تفاوتی با یک توپ فوتبال نداشت.
جمجمه یادگار سری بود که پدر ارلاندو یا شاید پدربزرگ ارلاندو از گردن یک آفریقایی بدوی قوی هیکل جدا کرده بود که در صحراهای وحشی و بیآب و علف آفریقا شبهنگام در روشنایی ماه غافلگیر شده و به دام افتاده بود، و اکنون آویزان از سقف به آرامی در هوا تاب میخورد؛ ابدیگونه در نسیمی به هر سو نوسان میکرد که هیچگاه از وزش در اتاقهای زیرشیروانی خانه بزرگ اربابی که روزی صاحب جمجمه را قتل رسانده بود؛ باز نمیایستاد.