کتاب بدون اجازه داستان کودکانه به قلم عبدالرضا صمدی و منتشر شده توسط انتشارات امیرکبیر است.
بدون اجازه داستان یک خرگوش کوچولو است یک درخت سیب دارد اما اجازه نمیدهد هیچکس از سیبهایش بخورد تا اینکه یک روز یک نفر همه سیبهایش را میچیند!
خرگوش کوچولو یک درخت سیب داشت. درختش پر از سیبهای سرخ بود. خرگوش کوچولو درخت سیبش را خیلی دوست داشت. از صبح تا شب از درختش نگهداری میکرد. اجازه نمیداد کسی به درختش نزدیک بشود.
یک روز گنجشک خانم پرپرزنان به درخت خرگوش کوچولو نزدیک شد. جیک جیکی کرد و گفت:«بَه بَه چه سیبهای خوش رنگی! فکر میکنم خیلی خیلی خوشمزه باشند.»
نگاهش به خرگوش کوچولو افتاد، گفت:« اجازه میدهی به یکی از سیبها نوک بزنم؟»