نارگان و ستارگان اثر پاتریشیا رایتسون نویسندهی توانای استرالیایی، برندهی جایزه هانس کریستن اندرسون است. در داستانهای فانتزی و پرکشش او باورهای مردم بومی استرالیا نقش اساسی دارند. این مردم که پیش از سلطهی انگلستان، با روشهای ابتدایی و به صورت قبیلهای در سراسر قاره استرالیا زندگی میکردند، امروزه اقلیت کوچکی را تشکیل میدهند.
برخی منتقدان داستان نارگان و ستارگان را یک داستان زیستمحیطی با مضمون مقابله انسان و طبیعت و بعضی دیگر آن را داستانی درباره مقابلهی دنیای جدید و قدیم میبینند. به هرحال این داستان در ورای ماجرای هیجانانگیز و فضای اسرارآمیز و موجودات افسانهای محسورکنندهاش، پیامهای دیگری دارد که در سطحی عمیقتر نهفته است. کتاب نارگان و ستارگان در سال ۱۹۷۴ جایزهی سال استرالیا را به دست آورد.
پاتریشا رایتسون ( Patricia Wrightson) (زاده ۱۹ ژوئیهٔ ۱۹۲۱ - درگذشته ۱۵ مارس ۲۰۱۰) نویسنده و ویراستار ادبیات کودکان استرالیایی است که برنده جایزه هانس کریستیان آندرسن در سال (۱۹۸۸) است. پاتریشیا رایتسون در نیو ساوت ویلز به دنیا آمده و بزرگ شده است. نخستین کتاب او یعنی مار حقهباز در سال ۱۹۶۵ برنده جایزه شورای کتاب کودک استرالیا شد. رایتسون در سال ۱۹۷۰ برای کتاب من صاحب زمین مسابقهام، در سال ۱۹۷۴ برای کتاب نارگان و ستارگان و درسال ۱۹۷۸ برای کتاب یخ میآید، جایزه سال استرالیا را به دست آورد. دو کتاب اخیر در فهرست دیپلمهای افتخار جایزه گاردین قرار گرفتند. او در سال ۱۹۸۴ برنده جایزه هانس کریستین آندرسن، بزرگترین جایزه بینالمللی ادبیات کودک و نوجوان شد.
چشمهایش را به آهستگی باز کرد و نور را دید. کمکم خود را از زمین بیرون کشید و به حرکت درآمد. شبی فرا رسید که او صاحب صدا شد و از ته دره فریاد کشید و روزی فرا رسید که قوزکرده در میان سایهها چیزی گرم را یافت، غذایی برای آنکه آرام آرام بجود.
پس از آن هروقت که میتوانست چیزی میخورد، گاه ده سال یک بار، گاه پنجاه سال یک بار. در آبکند آنقدر پایین میرفت که بتواند در نور آفتاب چشمهایش را باز و بسته کند گذر آب رودخانه را ببیند و وحشیانه شکار کند، ولی همیشه سنگین و سنجیده دوباره بالا میرفت و سر راهش سرخسها را خرد و خزهها را له میکرد تا خود را به پشت ستونهای بلوری بکشاند.