کتاب کی هنوز نخوابیده؟، اثر اورسل شفلر با ترجمه فاطمه خونساری و تصویرسازی آنا کارینا بیرکن اشتوکر؛ با زبانی شیوا روان به داستانهای تخیلی نظیر؛ «آن جا کیه که هنوز نخوابیده؟، کرم ابریشم جهانگرد، اتوبوس مادربزرگ، مرغابی فراموشکار، تام ببری و گربه نرۀ سیاه، اوپس در سیّارۀ ماکزنیکس، کفش ورزشی عالی، بهترین بابای دنیا، ماجرای موش ماروین» و غیره میپردازد.
آن جا کیه که هنوز نخوابیده؟
در آسمان شب، آقای ماه، گرد و تپل، آن بالا آویزان بود و چون آن شب، ماه شب چهارده بود، از شدّت تپلی، تنبل و سست شده بود. او مبلی داشت از جنس ابر آسمان که با هیکل گرد و پهنش، درون آن فرو رفته و با دوربین مخصوص کهکشانیاش، سیّارۀ زمین را با کنجکاوی نگاه میکرد. ناگهان چیزی نظرش را جلب کرد. از ماه بانو پرسید: «آن جا کیه که هنوز نخوابیده؟ بچّهای را میبینم که نمیتواند بخوابد.»
ماهبانو مشغول مرتب کردن رختخواب بچه ستارهها بود. آنها را تکان داد و گفت: «خبر ندارم. از مردان شنی بپرس!»
آقای ماه غرید و گفت: «دلم نمیخواهد برای چنین کاری از جایم بلند شوم.» ماهبانو گفت: «ولی تو باید این کار را بکنی! لطفا از توی مبلت بیرون بیا؛ تا زمینیها بتوانند تو را ببینند.» آقای ماه آن قدر سست شده بود که نمیتوانست پیش مرد شنی همسایهشان برود. اما بخت با او یار بود؛ چون در همان لحظه، همسر مرد شنی از آن جا رد شد. منزل شنیها در خیابان شیری، پلاک هفده بود و فقط چند خانۀ ابری با آن ها فاصله داشتند.
همسر کوتولهی شنی همیشه با خودش آواز میخواند و اغلب هم لالایی میخواند. صدای او از دور دستها هم شنیده میشود. گاهی صدایش خسته کننده است. مثلا هنگام رد شدن از کنار بچه ستارهها این لالایی یکنواخت را میخواند: «بخواب ستاره کوچولو! لالا لالایی، لالا لالایی!».. .