کتاب قصهی سیاه آفریقا، اثر مهریار قادری با تصویرگری سیامک فرخجسته؛ به روایت پسر سیاهپوستی میپردازد که با رنج و دشواری در یک روستا روزگار میگذراند، ولی با آمدن سفیدپوستان و آغاز جنگ و درگیریها سرنوشتی تازه در انتظار وی میباشد.
هر روز صبح زود از خواب برمیخیزم و به درختانی که دور و برم هستند نگاه میکنم.
مادرم باردار است، باید از چاه برایش آب بیاورم. این کار به من احساس خوبی میدهد. با کمک کردن به مادرم احساس میکنم بزرگ شدهام. پدرم هر روز به شکار میرود. اگر روزی شکار نکند، گرسنه میمانیم. اینجا، در آفریقا زندگی اینگونه است. ما غذا و آب و همه چیزمان را از محیط پیرامون خود میگیریم و این بسیار سخت است.
ما مشکلات زیادی داریم؛ خانه، غذا، آب تمیز و بیماری.. .