قصه مارجلد بیستم از مجموعه بیست جلدی زندگانی پیامبر است. هر جلد از این مجموعه یک حکایت از زندگی پیامبر را با قلم کودکانه و از زبان یک حیوان بیان میکند. قصه مار به قلم عبدالتواب یوسف نگارش شده و توسط خانم آذر رضایی ترجمه شده است. این مجموعه بیست جلدی توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. قصه مار از زبان ماری است که شاهد حمله مشرکان به خانه پیامبر(ص) بوده است.
من مار هستم. میدانم که شما از من میترسید و میگویید:«پناه بر خدا»
سالهای زیادی بود که من توی دیوار خانهای لانه داشتم، اسم آن خانه«دارالنَدوه» بود. آن خانه، خانهای معمولی نبود. جایی بود که هر وقت مردم مشکل و مسئلهای داشتند یا میخواستند درباره موضوع مهمی با یکدیگر حرف بزنند، توی آن خانه جمع میشدند و با هم گفتگو میکردند.
یک روز مثل همیشه از لانهام بیرون آمدم تا چیزی برای خوردن پیدا کنم، به کسی برخوردم که سر تا پا سیاه پوشیده بود. تا چشمم به او افتاد، او را شناختم. ناراحت شدم و به او گفتم:«تو شیطانی! اینجا چکار میکنی!»