کتاب حلزونها، اثر ویکتوریا کوکس و استان آپلبام با ترجمهی رضا فاضلزرندی؛ با بیانی ساده و روان به آشنایی با اجزای بدن، تغذیه و نحوه زندگی حلزونها از زبان یک حلزون میپردازد.
وقتی راه میروم، سرم به این طرف و آن طرف حرکت میکند. من گوش و بینی ندارم امّا یک جفت شاخک در بالای سر و یک جفت دیگر هم در پایین سرم دارم. در انتهای شاخکهای بالایی، چشمهایم قرار دارد. من میتوانم شاخکهای بالاییام را تقریبا دو سانت و نیم دراز کنم و اطرافم را ببینم.
چشمهای من متحرّک هستند و میتوانم با یک چشم روبهرویم را ببینم و با چشم دیگر به پشت سرم نگاه کنم. ناراحتی من از این است که چشمهایم کمسو هستند و قادر به دیدن مسافت زیادی نیستم. راستی از دو شاخک پایین سرم، هنوز حرفی نزدهام. این شاخکها حس لامسهی من هستند. وقتی میخواهم غذا پیدا کنم، علاوه بر چشمهایم با حس لامسهام نیز زمین را لمس میکنم و غذا را مییابم.