نشر امیر کبیر داستانهایی از زندگی پیامبران در قالب زبان و ادبیات کودکانه جهت آشنایی کودکان با پیامبران آسمانی تحت عنوان داستانهای پیامبران تهیه و تدوین نموده است. این داستانها به صورت مجموعه چند حکایت کوتاه بیان شدهاند.
حضرت نوح(ع) به قلم زهرا موسوی چند داستان کودکانه درباره حضرت نوح(ع) را روایت میکند. این داستان حکایتهایی از کاشت درخت نخل به فرمان پروردگار، ساختن کشتی، جمعآوری حیوانات و سیل را دربردارد.
کنعان همراه با دوستانش از مهمانی برمیگشت که ناگهان یکی از آنها گفت:«کنعان، آن مرد پدر تو نیست؟»
انگشت اشاره مرد جوان، زمین بایری را نشان میداد که پیرمردی در آن مشغول به کار بود. کنعان موهای بلند و سفید پدرش را خوب میشناخت. با تعجب گفت:« او در آنجا چه میکند؟»
یکی از دوستانش جواب داد:«شاید به دنبال گنج است؟» کنعان دوان دوان خود را به پدر رساند و گفت:«چکار میکنی پدر!»پدر کنعان با شنیدن صدای پسرش دست از کار کشید. برقی از شادی در چشمانش درخشید، به سمت کنعان آمد و گفت:«فرمان پروردگارم را اجرا میکنم.»