کتاب پسر بچه ای که از همه چیز حتی از سایه اش میترسید نوشته استانلی په آن و ترجمه ابوالقاسم سبطی می باشد.این کتاب را انتشارات امیرکبیر منتشر کرده است.این اثر داستانی جذاب و دل نشین است که به موضوع ترس و نحوهٔ مواجهه با آن می پردازد. در این کتاب، یک پسر بچه نه تنها از چیزهای بزرگ و ترسناک، بلکه حتی از سایه اش هم میترسد. این ترس ها باعث میشود که او نتواند به راحتی با دنیای اطرافش ارتباط برقرار کند.
وقتی از مدرسه برمی گشت، گاهی از غصه زیاد، بغضش می ترکید و در حالی که هِق هِق گریه می کرد، همه آنچه که در روز اتفاق افتاده بود و همین طور شوخی های زشتی را که بچه ها در مدرسه با او کرده بودند، برای مادرش تعریف می کرد. مادرش با مهربانی، اشک ها را از صورت فرزندش پاک می کرد و می گفت: «گریه نکن پسرم! چیز مهمی نیست. وقتی که آنها حتی یک لبخند ساده هم به تو نمی زنند، دیگر چه انتظاری می توان داشت؟ » مادر با این سخنان مهربان و دلسوزانه اش، تلاش می کرد تا اعتماد به نفس از دست رفته را به پسرش برگرداند؛ با این حال او و شوهرش پیش خودشان، از رفتار فرزندشان متعجب بودند. پدر هم از فکر اینکه پسرش، ترسو ترین بچه دنیاست، رنج می برد. یک روز او با ناراحتی و با صدای بلندی گفت: «این وضع نمی تواند ادامه داشته باشد. بالاخره باید فکری به حالش بکنیم. »