شعر همچون هر مقوله فرهنگی دیگر بر سنت خود تکیه داده است تا نو به نو شدن را با پشتوانهای قابل اتکا به انجام برساند. شناخت کم و کیف شعر فارسی در دوره معاصر که بخش عمدهای از خود تحت عنوان کلی شعر نو خوانده میشود، میتواند مخاطبانی را که هنوز با این پدیده آشنا نشدهاند؛ با امکانات و جذابیتهای آن آشنا سازد. رشد آگاهی در زمینه به توسعه شعر معاصر به عنوان عنصری مهم از عناصر فرهنگی این مرز و بوم خواهد انجامید.
کتاب کمی از آن همه تازگی تاریخ فشرده شعر نو در ایران به بررسی و تحلیل این تاثیر و تاثرات میپردازد و مخاطب را از مطالعات اجتماعی و سیاسی و ادبی گسترده تقریبا بینیاز میکند. در این مجلد با تعریف شعر نو، سیر رشد آن در دوره نیما و قبل و بعد آن، فعالیت آن در زمینههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میپردازد .
از این پس به تدریج خود خود اشیا در شعر حاضر میشوند بدون آنکه سایهای از مفهومی دیگر پشت سرشان پنهان شده باشد. به عبارت دیگر دایره واژگانی شعر نو بسیار وسیعتر از شعر سنتی است و از همین رو یافتن فضاهای تازه و بدیع در آن، بدون دستبرد ساختار متوازن و متقارن شعر سنتی محتملتر میگردد. به عبارت دیگر عینیگرایی، جزءنگری و در ادامه واقعگرایی شعر نو فرم و ساختاری تازه طلب میکند یعنی نوع بیان تازه در ارتباطی ارگانیک با ساختار، فرمی بدیع میخواهد. قالبی که حالا دیگر بسته به نوع حرف شاعر فرمی خاص خود دارد و نه فرمی منجمد و از پیش مشخص شده.
«وزن باید پوشش متناسب برای مفهومات و احساسات ما باشد، همانطور که حرف میزنیم، شعر باید بیان کند. اگر ما طرز کار ذهنی را کنار گذاشته و در ادبیات شعری معتقد به طرز توصیفی و عینی باشیم، درمییابیم تا چه اندازه مجبوریم مصراعها را بلند و کوتاه کنیم.