کتاب مصادیق عملی نظریه دلبستگی اثر سوزان ام. جانسون با ترجمه فاطمه دوستی توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.
کتاب مصادیق عملی نظریه دلبستگی خلاصهای از تئوری دلبستگی را بهعنوان یک دیدگاه تکاملی جامع در مورد تنظیم شخصیت و عاطفه ارائه میدهد و مفاهیم این نظریه را برای عملکرد عمومی رواندرمانی ارائه میدهد.
پیوندهای واضح بین تئوری دلبستگی و مدل تجربی مداخله انسانگرایانه (استفاده از درمان هیجان مدار [EFT] بهعنوان راهنمایی برای دنبال کردن این پیوندها) را مشخص میکند. همچنین یک رویکرد یکپارچه برای ارزیابی و طرح کلی از چگونگی تبدیل بینش دلبستگی به مداخله مؤثر در درمان فردی، زوجی و خانوادگی ارائه میدهد.
سالهاست که روانشناسی رشد از نظر رد نیاز به دیگران و توانایی تعریف خود و عمل مستقل، انتقال به بزرگسالی را توصیف میکند. در محافل بالینی متأسفانه وابستگی با رفتارهای ناکارآمد بسیاری همراه شده است که نظریهپردازان دلبستگی آن را بهعنوان اشکال شدید دلبستگی اضطرابی توصیف میکنند و این زمینهای ایجاد میکند که ترس از دلبستگی دائماً ایجاد شود.
برچسبهایی مانند درهم تنیدگی، هموابستگی و عدم تفرد که برای توصیف برخی از رفتارها در فعالیت بالینی استفاده میشد و هنوز هم هستند. در واقع نظریه دلبستگی مطرح میکند که انسانها خودشان را با دیگران تعریف میکنند نه از دیگران و انکار نیاز به ارتباط حمایتی با دیگران، بهجای اینکه یک نقطه قوت باشد، مانع رشد و سازگاری است.
سهم اصلی نظریه دلبستگی این مفهوم است که یک پایگاه امن با دیگران باعث تقویت احساس یک حس قوی خود-کارآمدی و تابآوری در برابر استرس میشود. ارتباط امن امکان رشد وابستگی مؤثر و سازنده را ممکن میسازد، جایی که دیگران میتوانند منبع ارزشمندی باشند که حس مثبت بیانشده و منسجم از خود را پرورش میدهند.