کتاب آبنبات نعنایی نوشته عاطفه محمدزاده است. کتاب آبنبات نعنایی داستان پسر کوچکی است که با مادر و پدر و خواهر کوچکش در محوطه حرم امامرضا نشستهاند. پسرک با مهرهای نماز برج میسازد و ریحانه خواهر کوچکش مدام گریه میکند و دلش درد میکند. پسرک درحال بازی کردن است که متوجه میشود مادر و پدرش نیستند. آقای خادم نزدیکش میآید و کمکش میکند تا خانوادهاش را پیدا میکند...
کتاب آبنبات نعنایی با تصاویر زیبا و کودکانه و رنگ های شاد زینت شده است.
صدای نقره خانه را خیلی دوست دارم.حیف. روزآخربود و می خواستیم برگردیم!
بابا و مامان دعا میخواندند که یاد حرف خادم پیرافتادم. دویدم و روی پای بابا نشستم و گفتم: "دیشب یک چیزی گفت که نفهمیدم. شما میدونید؟»