کتاب امید ناب (جلد دوم) pdf

شرح فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی

امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
32,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب امید ناب (جلد دوم)

کتاب امید ناب دفتر پنجم از سلسله سخنرانی‌های آیت‌الله حاج میرزا علی احمدی میانجی‌ست که شرحی‌ست بر فرازهایی از دعای ابوحمزه‌ی ثمالی. محور این کتاب، بخش هایی از دعای شریف ابوحمزه ثمالی است و سایر مطالب ارائه شده از سوی ایشان، به عنوان توضیح آن بخش از دعا با بسط مطلب و ارائه آیات و روایات مربوط به مطلبی یا ذکر داستانی یا خاطره‌ای یا مطالب پیرامونی است که با هدف محوریِ ارائه مباحث اخلاقی ارائه شده است.

امید ناب (جلد دوم)، گاه مباحثی که بیشتر به هم مربوط بوده، از بخشی تفکیک و به بخش مربوط تلفیق شده تا بیشتر و بهتر مورد استفاده مخاطبان قرار گیرد. در ویرایش و تدوین این اثر، سعی در حفظ امانت و عدم تصرف در مطالب بوده و ویرایش انجام شده نیز با این مبنا صورت گرفته است؛ لیکن گاه برای تکمیل مطلب که یا به جهت پیاده شدن ناقص متن یا به لحاظی دیگر، ناتمام بوده، با الفاظی یا جملاتی کامل شده است و چه بسا اگر مطلبی مبهم یا ناتمام و غیر قابل ارائه بوده، حذف شده است.

گزیده کتاب امید ناب (جلد دوم)

آثار وضعی عمل

گاهی یک خلاف هایی از ما سر می زند که به قبح آن توجه نداریم. البته اینکه توجه نداریم، خودش لطف خداست. گاهی کسی آبروی دیگری را می ریزد و قصد هم ندارد. من گاهی گفته ام که اثر وضعی بد اعمال ندانسته ما کمتر از اثر وضعی عمل های دانسته ما نیست. بدانید که شکستن دل مؤمن اثر وضعی دارد.

اگر خدایی نکرده ما عمدا غیبت کردیم، معصیت کرده ایم و با توبه رفع می شود؛ امّا اثر وضعی آن با توبه رفع نمی شود. یکی از دوستان ما می گفت: در روستای ما چند برادر کشاوز بودند که خیلی وضعشان خوب بود. ولی این ها پس از مدتی تارومار شدند؛ به طوری که یکی از این ها تمام ثروتش را از دست داد و به حال گدایی افتاد و به تهران آمد. پسرهای بزرگی هم داشت؛ ولی گدا شده بود. روزی دیدیم که وضعش کم کم دارد درست می شود. از او پرسیدیم که چه شده است؟ گفت: رفتم با خدا مصالحه کردم.

گفتیم: اصلاً چه کار کرده بودی و بعد چه کار کردی که درست شد؟ گفت: آن وقت که ما ثروتمند بودیم و کشاورزی داشتیم، یک روز رفتم به زراعت سر بزنم، دیدم دُروگَرها محصول را درو کرده اند و رفته اند و یک پیرزن بیچاره ای از زمین های ما بعد از درو شدن، مقداری سنبل چیده و جمع کرده و روی زمین نشسته است.

او از سنبل ها داخل دهانش می گذاشت و یک کوزه کوچولو هم داشت که از آب آن هم می خورد تا سنبل در دهانش خیس بخورد. این طور داشت خودش را سیر می کرد. وقتی من رسیدم، این بیچاره به من سلام کرد. من به جای اینکه او را نوازش کنم، هرچه جمع کرده بود، با چوبی که داشتم، به هم ریختم که «چرا از زمین ما سنبل جمع کردی؟ ». ولی همان ساعت این طور به نظر من آمد که این سنبل ها آتش گرفت. پشیمان شدم و هنگام شب، یک بارِ گندم به خانه همان زن بردم و عذرخواهی کردم؛ ولی درست نشد تا به روزگار گدایی افتادم.

صفحات کتاب :
305
کنگره :
BP268/0422
دیویی :
297/774
کتابشناسی ملی :
7667382
شابک :
978-964-12-1826-8
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه امید ناب (جلد دوم)