کتاب اینترنت با مغزهای ما چه میکند نوشته نیکلاس کار، پژوهشگر امریکایی حوزه فناوری و اینترنت است که با ترجمه عابده میرزایی در کتابستان معرفت منتشر شده است.
آیا گوگل ما را به سخره گرفته است؟ این همان سوالی است که نیکولاس کار در داستانی در مجله آتلانتیک مطرح کرد. در واقع این سوال تلنگری بود از نگرانی او درباره اینکه چطور اینترنت ما را تغییر میدهد؛ در حقیقت او با این سوال، یکی از مهمترین موضوعات دنیای امروز ما را شکل داد؛ «آیا همان طور که از سخاوت اطلاعات اینترنت بهره مند میشویم، تواناییمان را هم برای خواندن و فکر کردن عمیق از دست میدهیم؟»
نیکولاس کار در کتاب اینترنت با مغزهای ما چه میکند، این سوال بحثبرانگیز را به پژوهشی دندانشکن درباره پیامدهای فرهنگی و ذهنی اینترنت ارائه کرده است. او در ابتدا شرح میدهد که چگونه ذهن انسان در طی قرنها با ابزارهای ذهنی مانند ابداع حروف الفبا،نقشهها، صنعت چاپ، ساعت و کامپیوتر شکل گرفته است، او به شرح پژوهشهایی درباره علوم اعصاب میپردازد و اسنادی درباره آن ارائه میدهد. در واقع همانطور که مدارک علمی و تاریخی نشان میدهد، ذهن ما با واکنش به تجربههایی که در طول زندگی داریم، تغییر میکند. بنابراین فناوری که ازآن برای یافتن، ذخیره و اشتراک گذاری اطلاعات استفاده میکنیم، میتواند مسیرهای ارتباطی عصبی ذهن ما را بهتر کند. نویسنده در این کتاب به بررسی تأثیرات اینترنت بر مغز و انتقالدهندههای عصبی می پردازد. تحلیلهای او متشکل از پیشرفتهای علوم اعصاب و دیگر پژوهشهای بینظیر او درباره تاثیرات اینترنت بر اعصاب ما با این دادخواهی انسانی نتیجهگیری می شود که باید بین تعاملهای انسان و رایانه تعادل برقرار کرد.
بروس فریدمن که در وبلاگی در مورد استفاده از کامپیوتر در پزشکی در اینترنت مینویسد، نیز تأثیر اینترنت بر تغییر عادات ذهنیاش را توصیف کرده است. «اکنون من تقریباً تواناییِ خواندن و درک مقالههای طولانی چه در وب و چه بر روی کاغذ را از دست دادهام.» فریدمن که آسیبشناس دانشکده پزشکی دانشگاه میشیگان است، نظر خود را در یک گفتوگوی تلفنی با من شرح داد. او گفت که فکرش ویژگی بریدهبریده بودن پیدا کرده است که بازنمود خواندن سریع متنهای کوتاه برخط است: «دیگر نمیتوانم جنگ و صلح بخوانم، تواناییام را برای این کار از دست دادهام. حتی درک مطلب وبلاگی طولانیتر از سه یا چهار پاراگراف سخت است. تنها نگاهی اجمالی به آن میاندازم».