کتاب پیاده راه شهری به قلم سیما هاشمی و سودابه عباسی آذر، ضوابط و استانداردهای کلی در طراحی مسیرهای پیاده را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
یکی از مهمترین اقداماتی که باید در تحقیقات مربوط به شهرسازی صورت گیرد، بررسی مفاهیم و نظریات مختلف در خصوص موضوع مورد نظر است. بر این اساس خصوصیات و جایگاه پیادهراهها، نقش آنها در معاشرت پذیری فضای شهری و همچنین اصول و معیارهای طراحی و ارزیابی آنها مورد مطالعه قرار میگیرد.
حرکت پیاده، ابتداییترین و حیاتیترین شکل جابهجایی انسان در محیط است. به همین خاطر امروزه کیفیت فضاهای جمعی یکی از معیارهای اصلی توسعه یافتگی در شهرها به شمار میآید. در این میان پیادهراهها به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد خود در ایجاد تعاملات اجتماعی، اهمیت زیادی دارند. به همین دلیل پرداختن به این موضوع میتواند کیفیت فضاهای شهری را ارتقاء دهد.
تا قبل از انقلاب صنعتی، اندازه و تناسبات عناصر شکل دهنده شهر، بر مبنای مقیاس انسانی و الگوی جابه جایی ها نیز بر اساس حرکت فرد پیاده بود؛ یعنی او اندازه و فاصله ها را تعیین میکرد (قریب، ۱۳۸۳) این نوع جابه جایی ها، هزاران سال تجربه شده و در واقع، حرکت عابر پیاده ساختار سکونتگاه ها را شکل می داده است.
با شروع انقلاب صنعتی و به دنبال آن حاکمیت تفکر مدرنیسم و به ویژه مطرح شدن تئوری «شهر مناسب با اتومبیل شخصی» از نقش و اهمیت فضاهای پیاده کاسته شد و به مرور فرد پیاده جایگاه و اولویت خود را در فضای شهری از دست داد. از سوی دیگر، سیاست های منطقه بندی و تفکیک عملکردها و کاربری های شهری در دوران شهرسازی مدرن، باعث از دست رفتن پویایی و حیات شهرها شد که حاصل آن وجود شهرهایی با تقسیم مناطق همگن، جدایی طبقات اجتماعی از یکدیگر و حذف فعالیت های متنوع از شهر بود که نتیجه ای جز از میان رفتن سرزندگی و حیات بخش های مرکزی شهرها نداشت (قربانی و جام کسری ۱۳۸۹).
این روند در بسیاری از شهرهای دنیا سبب بروز مسائل و مشکلات بیشمار و از آن میان، تضییع امکانات و منابع طبیعی، افول فعالیت های مراکز شهری، بویژه مراکز سنتی، افزایش تعداد تصادفات شهری، انزوا گزینی انسان و به طور کلی بیماری های ناشی از ماشینیزم شد. (قربانی و جام کسری، ۱۳۸۹).