کتاب اسرار هواوپونوپونو نوشتهی کارل برگر است که توسط مریم خراسانی ترجمه شده است. بومیان هاوایی از قدیم تعریفی از جهان و دنیای پیرامونشان داشتهاند. کلماتشان در عمق روح انسان نفوذ میکند و قوانین این جهان را در ذهن انسان ترسیم مینماید.
آنها به خوبی آموختهاند که به صدای باد و آتشفشانها گوش بسپارند، زبان حیوانات و حتی سنگها را میدانند، با تمام چیزهای اطرافشان یکی شدهاند، با خانواده و قبیلهشان یکی هستند و به جوانترهای قبیله کمک میکنند تا درک بهتری از این جهان داشته باشند. آنها اسراری را به دیگران منتقل میکنند که به رمزگشایی و کسب تجربیات ناب زندگی کمک میکند. جهان را با چشمانی که وحدت و توازن را در همهچیز میبیند، مشاهده میکنند و دریافتهاند که انرژی کیهانی در تمام موجودات زندۀ کرۀ زمین جریان دارد و از طریق این انرژی حیاتبخش، همهچیز به هم متصل و مرتبط است.
در ادراک اهالی هاوایی، هر فرد بسیار فراتر از جسم فیزیکیاش است. اساتید هاوایی بر این باورند که هر آنچه از چشمها پنهان و نامرئی است، به اندازۀ چیزهای مرئی اهمیّت دارد. بدن فیزیکی تنها بخش مرئی وجود ماست. بدون معجزۀ تنفس و زندگی که در ما جریان دارد، ما تنها جسمی ساکن و کرخت بودیم و تنها این انرژی که در بدن ما جریان دارد و نهایتاً در زمان مرگ جسممان را ترک میکند، از بدن ما آن چیزی که میبینیم را ساخته است.
از کودکی به ما آموخته اند که هیچ تسلطی بر جهان اطراف خود نداریم و باید یاد بگیریم برای تحمل سختی های زندگی قوی باشیم و به ما تلقین کرده اند که همچون عروسکی در دستان حوادث و اتفاقات زندگی هستیم. اگر این اتفاقات مثبت باشد، پذیرشش برای ما راحت است. با خود می گوییم که زندگی شیرین است و بخت با ما یار است، ولی برعکس، زمانی که اتفاقات تلخ و ناخوشایند باشند (البته به ظن ما)، زندگی و کل دنیا را سرزنش می کنیم که با ما خیلی ناعادلانه برخورد می کند و با اعماق وجودمان آن اتفاقات را نفی می کنیم و پذیرای آن نیستیم.
اساتید هاوایی به ما می آموزند که ما قدرت اصلاح زندگی مان را داریم. ما این توانایی و قدرت را در وجودمان داریم که تجارب موردنظر را به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه به سوی خود جذب کنیم. ما عروسک های بی اراده نیستیم، بلکه بازیگران زندگی خودمان هستیم. ما می توانیم بر روی حوادث و شیوۀ برخوردمان با آن ها تأثیر بگذاریم. با این ادراک جدید، ما می توانیم با افکارمان، توجه مان و الهامات مان، شرایط را تغییر دهیم و به شیوه ای دیگر زندگی کنیم.
ما قدرت انتخاب افکارمان را داریم. ما هر لحظه حق انتخاب داریم که چه رنگی به تابلوی زندگی مان بزنیم. ما توانایی مدیریت کردن احساساتی را داریم که منجر به حس های منفی درونی می شوند. ما این توانایی را داریم که تمام چیزهایی که در ذهن مان پرورش داده ایم را به عینیت درآوریم.