کتاب آرامش داستان ایرانی است که توسط مرتضی احمر نوشته شده و انتشارات شهید کاظمی آنرا منتشر کرده است. از دیگر آثار مرتضی احمر می توان به کتاب های خاک پای قدمهایت، نفر پنجم، آخرین رفاقت و یادگار اشاره کرد.
پدر و مادرم از خانوادههای مذهبی تهران بودن. من تا اونجا که یادم میاومد، با صدای نماز و قرآن پدرم از خواب بیدار شده بودم. آنقدر مرحوم پدرم در تربیت ما جدی بود که حتی ما رو برای تحصیل به مدارس دینی که اونزمان به مدارس علوی مشهور بودن، فرستاد تا تحت تأثیر فرهنگ دینی تربیت بشیم؛ ولی آشنایی من با چند نفر از دوستام که در علوی بودن و فعالیتهای سیاسی انجام میدادن، باعث شد از مدرسۀ علوی اخراج بشم.
این، اولین باری بود که دل پدرم را میشکستم، دل پدر زحمتکش و پیری که اصلاً فکر نمیکرد بچهای که تو مجالس روضه و مسجد بزرگ شده، به انحراف کشیده بشه. پدرم خیلی تلاش کرد تا راضیام کنه دست از سیاسیبازی بردارم؛ ولی من دیگه اون محسن سابق نبودم. نمی تونستم ظلم و ستم یکعده درباری رو ببینم و دم نزنم. سر خودم رو توی برف کنم و فقط دلخوش به دعا باشم. با دوستام مخفیانه وارد حزبی شدیم که قیام مسلحانه میکردن. ورود من به حزب، اولین مخفیکاری بود که از پدرم داشتم.