کتاب اهداف و نتایج کلیدی، ترجمه ساسان سپاسی همانطور که از عنوانش برداشت می شود به سازماندهی اهداف و هدف گیری برای نتایج می پردازد.
سازماندهی مطالب:
در فصل آغازین، تاریخچه اهداف و نتایج کلیدی را با شما به اشتراک گذاشته و به دنبال آن تعاریف و نمونه هایی از اهداف و نتایج کلیدی را بیان میکند. این فصل به بررسی برخی از این چالشهای مهم می پردازد. درنهایت فصل اول با مروری بر مزایای متعدد اهداف و نتایج کلیدی به پایان می رسد.
فصل دوم چگونگی آماده سازی سازمان برای ایجاد و استفاده ازاهداف و نتایج کلیدی را بررسی می کند. فصل با تعریف بافت استراتژیک برای اهداف و نتایج کلیدی با استفاده از مأموریت، چشمانداز و استراتژی به پایان میرسد.
فصل سوم نحوه ایجاد اهداف و نتایج کلیدی مؤثر را تشریح میکند. انواع نتایج کلیدی مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال آن بحثی درمورد معیارهای سلامت، امتیازدهی اهداف و نتایج کلیدی مطرح میشود.
فصل چهارم درباره فرآیندها و نکاتی برای پیوند اهداف و نتایج کلیدی به صورت افقی و عمودی در سراسر سازمان است. برای به دست آوردن حداکثر بهره از اهداف و نتایج کلیدی، باید به طور منظم هم در طول و هم در پایان هر چرخه نظارت شوند.
فصل پنجم به بررسی چرخه بررسی اهداف و نتایج کلیدی میپردازد و اینکه چگونه نرم افزار می تواند موفقیت اهداف و نتایج کلیدی را تسریع کند.
کتاب با چک لیستی جهت انتخاب نرم افزار مناسب به عنوان ابزاری برای اهداف و نتایج کلیدی، پایان می یابد.
عملکرد استثنایی در انجام کارها مهم است اما باید با اهداف کلان تجارت مرتبط باشد. دراکر متأسف بود که در خیلی از نمونه ها، مدیران مدرن عملکرد خود را نه با مشارکت در سازمان بلکه با معیارهای خود از موفقیت حرفهای اندازه می گرفتند. وی ابراز داشت: این خطر با تغییرات فناوری، امروزه بیش از پیش ما را تهدید می کند. تعداد کارشناسان تحصیل کرده که در سازمانها کار می کنند به طرز قابل توجهی افزایش یافته و نوآوریهای جدید نیازمند مشارکت نزدیکتر متخصصین است.
دراکر نقشهای تخصصی را که اکنون تبدیل به نقطه ضعف سازمانهای مدرن شده اند تشخیص داد. زمان ثابت کرد متخصصان دانش مدار بیش از پیش روی دستاوردهای فردی به جای اهداف سازمانی متمرکزند. در پاسخ به این چالش، دراکر سیستمی را تحت عنوان مدیریت بر مبنای اهداف یا MBO ارائه داد او در معرفی چارچوب روش خود می نویسد: هر مدیری از مدیر ارشد تا کارگر تولید یا دفتردار باید بتواند به طور واضح اهداف خود را بیان کند. این اهداف می بایست نشان دهنده آن چیزی باشد که واحد تحت مدیریت وی می خواهد ارائه یا تولید کند. آنها باید چیدمان مشارکت واحد خود را در جهت کمک به سایر واحدها برای رسیدن به اهدافشان نشان دهند. درنهایت مدیران باید بیان کنند از واحدهای دیگر برای رسیدن به اهدافشان چه انتظاراتی دارند.... این اهداف باید همیشه از اهداف تجاری کلان نشئت گرفته باشند.