کتاب برد مضاعف نوشته مایکل هایت و مگان هایت میلر است که توسط زکیه حسین پور ترجمه شده است. امروزه هنگامی که در نقش روان شناس یا مشاور در سازمان قرار می گیریم و یا وضعیت فعلی شغل خود را در نقش یک کارمند، کارآفرین و یا خویش فرما ارزیابی می کنیم، بیش از پیش این نکته را دریافت می کنیم که کار و زندگی بسیار در هم آمیخته شده است.
برای مثال هنگامی که از محل کار به خانه ی خود برمی گردیم، همچنان مشغول پاسخ دهی به ایمیل ها یا پیام ها در شبکههای مجازی یا پیگیر انجام کاری هستیم. حتی اگر به این شکل رفتار نکنیم، ذهن مان درگیر پروژه و کارهایمان است. از طرفی با سازمان ها یا مدیرانی رو به رو می شویم که بعد از ساعت کاری، آخر هفته ، زمان مرخصی و... همچنان پیگیر وظایف کارکنانشان هستند یا وظیفه ی جدیدی را به آن ها محول می کنند. به عبارتی با این شکل رفتار، زندگی خود را فدای کار می کنیم.در واقع کار زیاد و مشغله ی ذهنی در مورد کار، امروزه تبدیل به ارزش شده است. انگار افراد هر چه بیشتر درگیر کار باشند، ارزششان در زندگی بیشتر است. اما نباید از این مسئله غافل شویم که کار تنها یکی از ابعاد زندگی ماست و نباید کل چرخه ی زندگی مان تنها به سمت کار هدایت شود. ما ابعاد دیگری در این چرخه ی زندگی داریم: روابط خانوادگی، رشد و توسعه فردی، روابط عاطفی، تفریح و استراحت، روابط دوستانه و... . برای به دست آوردن تعادل کار و زندگی و رسیدن به حداکثر بهره وری فردی و سازمانی لازم است تا از سایر ابعاد زندگی خود غافل نشویم.
چند ساعت قبل، من و رئیسم در دفتر بزرگ انتشارات توماس نلسون نشسته بودیم. دیوارها پر از کتاب هایی بود که انتشارات ما چاپ کرده بود. من با دیدن آن ها احساس غرور می کردم. هرچه باشد من و تیمم، بدترین بخش شرکت را به یک تولیدکننده ی سود ده تبدیل کرده بودیم؛ اما او من را صدا نزده بود تا فقط یک آفرین خشک وخالی بگوید. او به سمت میزش رفت و چک پاداشی را به من داد که تا به آن روز چنین چک پاداشی را ندیده بودم. باید تعداد صفرها را چند بار می خواندم. از کل حقوق سالیانه ام بیشتر بود! خواستم سریع به همسرم گیل خبر بدهم و او را شخصاً خوشحال کنم. می دانستم او بسیار خوشحال می شود.