«حدیث عنوان بصری» دستورالعملی ارزشمند برای پیروان طریق ائمه (ع) است که مورد توجه بسیاری از عرفا و سالکان بوده و شامل سفارشهای امام صادق (ع) به عنوان بصری و تمام طالبان سلوک الیالله است. شاید برای خودسازی نتوان حدیثی کاملتر از این حدیث از امام صادق علیه السلام پیدا نمود.
چنانچه آیتالله سیدعلی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهشهای نفسانی، به شاگردان و مریدان سیر و سلوک الیالله دستور میدادند روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند؛ یعنی، یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. علاوه بر این میفرمودند: باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفتهای یکی دو بار آن را مطالعه نمایند. این روایت، بسیار مهم است و حاوی مطالب جامعی در بیان کیفیت معاشرت و خلوت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم و کیفیت حلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزهگویان، و بالاخره مقام عبودیت و تسلیم و رضا و وصول به اعلا ذره عرفان و قله توحید است.حدیث عنوان بصری از یک پرسش و یک درخواست توصیه و پاسخ آنها از سوی امام صادق (ع) تشکیل یافته است؛ سؤال درباره حقیقت بندگی خدا است که در ادامه امام ششم، نُه توصیه برای مسیر بندگی خداوند به او فرمود: سه مورد در ریاضت، سه مورد برای بردباری و سه مورد درباره علم. فردی بهنام عُنوان یا عِنوان بصری، ساکن مدینه، در جلسات نقل حدیث مالک بن انس از فقیهان اهلسنت شرکت میکرد.
وقتی امام جعفر صادق(ع) به این شهر رفت، «عنوان» علاقهمند شد که از او نیز چیزهایی یاد بگیرد، اما پس از چند بار درخواست، حضرت صادق(ع) به او فرمود که تحتنظر حکومت است، همچنین به جهت عبادت و گفتن ذکر، فرصت پذیرش او را ندارد و بهتر است دوباره به مالک بن انس مراجعه کند. عنوان غمگین شد و در مسجدالنبی دو رکعت نماز خواند و از خدا خواست که دل امام صادق(ع) را به او متمایل کند. در مراجعه بعدی و کمی انتظار، حضرت صادق (ع) او را پذیرفت.
کتاب پیرمرد عاشق به قلم و بیان حجهالاسلام والمسلمین موسوی مطلق شرح دلدادگی پیرمردی فرتوت و با اراده است که در طلب نوع خاصی از گنج بود، تا اینکه کار او به عشق ختم شد ، پیرمرد عاشق شد و عشق او را به کمال رساند. کمال یعنی وصال انسان کامل ؛ آری پیرمرد به محضر انسان کامل مشرف شد. قدم به قدم بیست و چهار قدم به همراه این پیرمرد به نام عنوان بصری باشیم.
یکی هم بحث پر کردن اوقات شب و روز بود که اوقاتش را پر میکند به آنچه که خدای متعال امر کرده و آنچه که نهی کرده است، این مورد مقداری از توضیحش ماند و آن هم این است: اگر کسی این چنین شد، دیگر فراغتی برایش نمیماند که المباهات مَع النَّاس مباهات و فخرفروشی به مردم کند، کسی که شب و روزش را با برنامهریزی که خدای متعال برایش انجام داده، دیگر فرصتی برایش نمیماند که بخواهد دنبال مباهات باشد، فخرفروشی باشد که این سراشیبی سقوط است.