کتاب درآمدی بر جریانهای تاریخنگاری افغانستان معاصر نوشته احمدشعیب مسلمیار در دانشگاه مذاهب اسلامی به چاپ رسیده است.
تاریخنگاری افغانستان با همه اهمیتش تاکنون کمتر به شیوه علمی و دانشگاهی بررسی شده است. کتاب درآمدی بر جریانهای تاریخنگاری افغانستان، تاریخنگاریهای معاصر افغانستان و عوامل مؤثر بر آنان را بررسی، جریانشناسی و دستهبندی میکند و به تأثیرپذیری مورخان معاصر افغانستانی از تاریخنگاریهای نوین و جریانشناسی کار آنان بر اساس منابع و مطالعات مربوط به تحولات معاصر، زمینهها، علل، اهداف و ادبیات تاریخی میپردازد. کتاب حاضر جریانهای ملیگرا، چپگرا و اسلامگرا را در بازه زمانی (۱۹۱۹ تا ۱۹۸۹ م) بررسی میکند.
کتاب حاضر در شش فصل تدوین شده است:
فصل نخست، مباحث کلی درباره موضوع، مسئله پیشینه و روش تحقیق و اهمیت و ضرورت این پژوهش است.
فصل دوم، مروری بر تاریخ سیاسی و اجتماعی افغانستان: فصلی که جغرافیای طبیعی، سیاسی، انسانی، اوضاع فکری - فرهنگی و سیاسی دورههای تاریخی و جایگاه دین اسلام در افغانستان را در برمیگیرد.
فصل سوم، بررسی تاریخنگاری در افغانستان معاصر، تاریخنگاری سنتی، تاریخنگاری مدرن، سیر تکوین و تحول مدرنیم در افغانستان، سازوکار پیدایش جنبش مشروطیت، جریانهای دوره استقلال، سیر تاریخنگاری و تاریخنگری در افغانستان، انجمن تاریخ افغانستان، انواع و اشکال تاریخنگاری در افغانستان معاصر است.
فصل چهارم، درباره تاریخنگاری ناسیونالیستی ورود اندیشه ناسیونالیستی و ملیگرایی، پیشینه تاریخنگاری ناسیونالیستی، گونههای نگارشی در تاریخنگاری ناسیونالیستی، روش و بینش و مؤلفه های تاریخنگری و تاریخنگاری و زیستنامههای مورخان ناسیونالیست در افغانستان معاصر است.
فصل پنجم، درباره تاریخنگاری مارکسیستی؛ تاریخنگاری چپ، ورود تاریخنگاری چپی، پیشینه تاریخنگاری چپ، گونههای نگارشی در تاریخنگاری چپ، روش، بینش و مؤلفههای تاریخنگری و تاریخنگاری و زیستنامههای مورخان چپ در افغانستان معاصر است.
فصل ششم، تاریخنگاری اسلامگرا، تاریخنگاری جریان اسلامگرا، ورود اندیشههای اسلامگرا، اسلامگرایان افغانستانی، پیشینه تاریخنگاری اسلامگرایان، گونههای نگارشی در تاریخنگاری اسلامگرا، روش و بینش و مؤلفههای تاریخنگری، تاریخنگاری و زیستنامههای مورخان در افغانستان معاصر است.
با کسب استقلال افغانستان از امپراتوری بریتانیا در سال ۱۹۱۹م، نهضت علمی و ادبی مدرن آغاز شد و افغانستان روابط فرهنگی خود را با دنیای جدید برقرار کرد. برای نخستین بار انجمنهای ادبی تاریخی، جراید و دانشکدهها تأسیس شد. حکومت افغانستان با پایان جنگ جهانی دوم برای مدرن و بهروزرسانی ساختارهای اداری در یک دوره پنج ساله توجه خود را به آموزش ارتش تقویت بنیانهای اقتصادی و تلاش برای رشد آموزش و پرورش آغاز کرد و در مقایسه با گذشته بیش از ۸۰۶ باب مدرسه با تعداد ۱۲۶۹۲ دانش آموز مشغول آموزش شدند.
معارف در این دوره رشد بسیاری کرد و تمام سطوح جامعه را زیر پوشش آموزش و پرورش قرار داد. در ضمن افزایش دبستانهای ابتدایی و دبیرستانها، تعداد زیاد دانشآموزان از نتایج آن است. دانشگاه کابل نخستین مرکز آموزش علمی با محتوای دانشکده طب آغاز به کار کرد و به مرور زمان با توجه به نیازمندیهای عصر تعداد دانشکدههای آن در همه حوزههای علمی رشد کرد.