کتاب شاه کوچولو کالهویرش نوشته تیلده میشلز با ترجمه مهدی شهشهانی توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر شده است.
اینکتاب داستان زوپوترومپ است که قصد دارد با یک هیولای قدیمی بجنگد، او کالهویرش را به جنگ میطلبد و برای یک مبارزه آماده میشود. این جنگ قرار است در زمان قرص کامل ماه در قلعه ویووگیتی و مو شروع شود.
پرتگاهی که از آن پایین میرفتند، دوباره آنها را به گذرگاه بسیار باریکی کشانید که در آن آبهای زیرزمینی جریان داشت. اینکه آنها چه مدتی در حرکت بودند، چیزی است که خواهر و برادر نتوانستند تخمین بزنند. آنها کمکم در دنیای زیرزمینی، احساس تخمین گذشت زمان را از دست داده بودند. به دنبال کاله پیش میرفتند و به خطرهای احتمالی فکر نمیکردند. آنها به پادشاه ویرشیها اعتماد داشتند. بالاخره کاله ایستاد و گفت: «متوجه شدید؟ مسیرمان دارد مرتب تاریکتر میشود. نگاه کنید، این دیوارههای صخرهای سیاهرنگتر شدهاند. ما کاملاً نزدیک دریاچه هستیم. از حالا باید خیلی با احتیاط جلو برویم!
واقعاً همهجا تاریک بود. آنها با وجود «چشمان شببین» فقط میتوانستند شکاف صخرهها را از فاصله خیلی نزدیک حس کنند. به کنار دریاچه رسیدند. آب صاف صاف بود، مثل یک تکه سنگ مرمر سیاه، دیوارهای سنگی اطراف دریاچه یکدست سیاه بودند. هیچ راه دیگری وجود نداشت. فقط دو محل پارک قایق در دو سوی آب دریاچه وجود داشت. بین این دو محل پارک، قایق ران کور پارو میزد. از این طرف میرفت و بر میگشت.