کتاب سفر زندگی اثر جیمز هالیس با ترجمه سیدمرتضی نظری و در انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی به چاپ رسیده است. اگر سؤالات ما در نیمهی دوم زندگی اینها باشند؛ من چگونه میتوانم به امنیت مالی دست پیدا کنم؟ چگونه خوشبخت شوم؟ چگونه میتوانم کسی را پیدا کنم که مراقب من باشد؟ چگونه میتوانم کاری کنم که دیگران مرا دوست داشته باشند؟ در این صورت زندگی ما محدود خواهد شد، زیرا با وجود این که این دغدغهها طبیعی و قابل درک هستند، برای دستور کار روح در نیمه دوم زندگی بیش از حد کوچکاند.
به این ترتیب، همانگونه که یونگ میگوید: "با کفشهایی راه میرویم که بیش از حد کوچک هستند." وقتی با کفشهایی راه میرویم که بیش از حد کوچکاند، زندگیهایی را خواهیم زیست که بیش از حد کوچک هستند.دکتر جیمز هالیس، رئیس انستیتو یونگ واشنگتن، ده سوال مهم و اساسی را در این کتاب طرح میکند که اگر سؤالات جدی زندگی ما شوند، باید منتظر یک بلوغ روانی حیرت انگیز در زندگی مان باشیم.ما به طرز رقت انگیزی از دادن پاسخ به این سؤالات فرار میکنیم؛ از اینکه وجود پرعظمت خود را بفهمیم و آن را زندگی کنیم. عجیب است که اکثر آدمها به زندگی حقیرانه و درگیر بودن با سؤالات حقیرانه بیشتر خو میکنند تا رفتن به سمت زندگی باعظمت و بزرگتر.
هالیس میگوید: "در جایی که ما متوجه نیستیم و حتی حاضر به همکاری برای رشدمان نیستیم، روان دست به کار میشود و رنجی را به زندگی ما ورود میدهد، تا ما در سفر زندگی مان تشویق شویم از آنچه آشنا بوده گام فراتر نهیم و به ناشناخته ها قدم بگذاریم.
یکی از مفیدترین و در عین حال درک نشدهترین مفاهیمی که یونگ در روان شناسی آورده است، مفهوم سایه (shadow) است. به بیان ساده، سایه هر چیزی درباره من است که از آن ناراحت هستم. ممکن است من نسبت به سایهام آگاه نباشم، یا ممکن است نخواهم نسبت به آن آگاه باشم. سایه چیزی است که مرا بیقرار و مضطرب میکند، ارزشهای خودآگاه مرا تضعیف میکند یا مرا وادار میکند تا به طرزی خودآگاهانهتر با ارزشهایم رودررو شوم، به روشی که گاهی موجب شرمساری میشود.
سایه هر چیزی است که من دوست ندارم باشم. بنابراین، به قول یونگ: سایه یک مسئله اخلاقی است که کل شخصیت نفس- محور را به چالش میکشاند، چرا که هیچکس نمیتواند بدون تلاش اخلاقی قابل ملاحظهای نسبت به سایهاش آگاهی پیدا کند. آگاه شدن از سایه نیازمند تشخیص جنبههای تاریک شخصیت به صورت واقعی است.