امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
15,000
نظر شما چیست؟

گزیده کتاب سروش کودکان مهر 1400

یک روز غروب، دوان دوان رفتم تا از سر یک چاه آب بردارم. چند مرد جوان آن جا بودند. وقتی سرچاه رسیدم، یکی از آن ها داد زد: "بروید کنار تا اخمو اخمو، آب بردارد. وگرنه ممکن است مثل گربه چنگ تان بگیرد."

از حرف او ناراحت شدم. خواستم یقه اش را بگیرم و با او گلاویز بشوم. اما ترسیدم بقیه جوان ها با من درگیر بشوند. آن وقت دعوای بزرگی راه بیفتد و آدم های قبیله، به خاطر ما، به جان هم بیفتند.

با ناراحتی سطلم را توی چاه انداختم، آن را پر از آب کردم و بالا کشیدم.

صفحات کتاب :
51
شماره :
344
تاریخ نشر :
مهرماه 1400

کتاب های مشابه سروش کودکان مهر 1400