کتاب سفیر سردار نوشته فریده الیاسیفرد و لطیفه نجاتی میباشد. ناشر کتاب انتشارات راه یار است. نهاد بسیج مستضعفین از ابتدای انقلاب اسلامی در مواجهه با بحران تسخیر لانه جاسوسی و احتمال حمله نظامی آمریکا شکل گرفت و بعد هم در بحرانهای حاد کشور بیشتر به چشم آمد. جنگ که آغاز شد و کار بالا گرفت، این بسیج بود که نیروهای داوطلب مردمیاش را روانه جبههها کرد. وقتی قطعنامه پایان جنگ صادر شد، این بسیج دانشجو و طلبه بود که مأموریت تبیین چارچوبهای اسلام ناب از اسلام آمریکایی را برای آحاد مردم به عهده گرفت.
در ابتدای دهه 70، برای حفظ سلامتی مردم در واکسیناسیون عمومی فلج اطفال ورود کرد. در دهه 80 بار خدمت رسانی به مناطق محروم را در قالب حرکتهای جهادی سازماندهی کرد. و این بار در بحران پایانی دهه 90 و در آستانه ورود به قرن جدید، باز هم این نیروی بسیجی بود که بدون ادعا برای دفاع از سلامت مردم وارد میدان شد. آنچه در کتاب سفیر سردار با آن مواجهیم ابعاد و وجوهی از مدیریت متمایز بسیج در طرح ملی شهید سلیمانی برای مقابله با کرونا است.
نمیدانستند باید به کجا مراجعه کنند، دست در دست کرونا داخل شهر از این درمانگاه به آن خانۀ بهداشت میچرخیدند. در مساجد فعالان پایگاهها را دور هم جمع کردیم و برایشان آموزشهای اولیه را دادیم که شرایط قرنطینه چیست و چه مراقبتهایی لازم دارد. پیوستی تغذیهای از طب سنتی هم دست شان دادیم. رابطین سلامت بسیجیهایی بودند که از سر دغدغه پای کار آمده بودند و تنها شناخت شان از پزشکی در حد همان دورههای فشرده یکی دو ساعتهای بود که توی مسجد برای شان گذاشته بودیم.
البته کارشان را راه میانداخت و به خیلی از بیماران کرونایی با همین آموزشهای اولیه رسیدگی میکردند. اما گاهی نیاز به کارهای تخصصیتری مثل تزریقات و سرم زدن بود. در این مواقع به بسیج جامعۀ پزشکی خبر میدادند تا خودمان مستقیم سراغ مریض برویم. بیشتر از یک ربع وقت مان را نمیگرفت ولی اگر نمیرفتیم، برای زدن یک سرم معمولی مجبور بودند از خانه بیرون بروند و جان بقیه را به خطر بیندازند.