هدف عمده از انتشار کتاب نشیب و فراز بیان اطلاعاتی دربارهی بهائیت است که به عنوان یک واقعیت فرهنگی در جامعه وجود دارد و تلاش برای شناساندن کامل و بدون ابعاد آن می تواند به فهم بهتر آن یاری رساند. برای فهم بهتر ابعاد بهائیت از دو زاویهی دید عمده میتوان به آن توجه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد.
اول: از زاویهی دید کلامی و اعتقادی. بهائیت هر چه باشد، آیینی است که ادّعا میکند الاهی است و حقایقی را برای بشریت در ادامهی ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و اسلام آورده است. میتوان متون این ادیان را خواند و بررسی کرد و درمورد میزان صحت دعوی بهائیت قضاوت کرد.
دوم: بهائیت به مثابهی یک پدیدهی تاریخی که از دوران پیدایش آن هنوز دو قرن نمی گذرد و به خصوص بسیاری از وقایع مربوط به آن به دوران معاصر ما مربوط میشود. کتاب نشیب و فراز در واقع جمعی از این دو نکته است.
به کتاب نشیب و فراز نباید به عنوان یک کتاب کلاسیک -که غالبا نویسندگان مطرح به رشتهی تحریر در می آورند- نگریست. مخاطب این کتاب از دیدگاه نویسندهی آن، بهائیانی هستند که در مقابل سؤالات متعددی دربارهی «مسألهی مشروعیت » بیت العدل پس از مرگ شوقی افندی و اقدامات ایادی امرالله مواجه اند و نویسنده قصد دارد با زبان خود ایشان و استناد به مطالب مورد قبولشان در نصوص متقدم بهائی، آنان را متذکر به عدم مشروعیت بیت العدل نماید. با این حال به نظر می رسد این اعتراضات که ابتدا در مقدمهی کتاب مطرح شده است، در فصل های بعدی دامنه دار تر شده، به مشروعیت رهبران اولیه نیز سرایت میکند.