نشریه نورالهدی کودک شماره (29)

معرفی نشریه نورالهدی کودک شماره (29)

 نشریه نورالهدی کودک شماره (29) نوشته محمدحسن درایتی با تصویرگری مهدی عسکری به چاپ رسیده است. یکی از روش‌هایی که می‌شود بچه‌ها را با خواندن آشتی داد، خریدن و خواندن مجله برای آن‌هاست. نشریه های کودک به سبب مطالب متنوع، به روز، کوتاه و استمرار حضورشان، عادت خواندن مستمر و زمان بندی شده را در کودکان به وجود می آورند و آنان را علاقه­ مند به خواندن می کنند.

نشریه های مناسب،‌ ‌با موضوع های داستان، ‌شعر ،دانستنی های عمومی، ‌بازی، سرگرمی و . . در پرورش خلاقیت و کسب مهارت های گوناگون کودک نقش بسزایی دارند. کتاب نورالهدی کودک یکی از این نشریه هاست که خواندن آن سبب می شود تا
کودکان فرصت بیشتری برای لذت بردن از خواندن داشته باشند و با مطالب مختلف برای پاسخگویی به سئوالات شان آشنا شوند.

گزیده نشریه نورالهدی کودک شماره (29)

خدمتکاران (غلامان سیاه چهره) داخل حیاط روی تخت زیر سایه نشسته بودند. یکی از آن ها که پیرمردی است به بقیه گفت: کار کردن در منزل امام رضا افتخار ماست. خداوند این نعمت را به ما داده است. خدمتکار دیگر که جوانتر است گفت: آری! به خدا قسم، داشتن چنین مولایی، قسمت هرکسی نمی شود. صدای قوقولی قوقوی خروسی که روی دیوار است بلند شد و جوانترین خدمتکار که جوانی در حدود 25 ساله بود لنگه کفش (نعلین) خود را درآورد و آماده ی پرتاب به طرف خروس، گفت: ساکت باش حیوان پر سر و صدا! مگر نمی بینی داریم استراحت می کنیم! خدمتکار میانسال که تا به حال ساکت بوده گفت: رهایش کن! بگذار آوازش را بخواند.

امام رضا دوست ندارد ما حیوان ها را اذیت کنیم. خادمی پیر با یک سینی سیب سرخ می آید و سیب ها را تعارف می کند ؛ برادران بفرمایید. از خودتان پذیرایی کنید. جوان لنگه کفش به دست از دیدین سیب ها خوشحال می شود و می گوید؛ به به! چه سیب هایی! چقدر درشت و خوشمزه اند. صدای کومه ی درب بلند شد تق تق تق. خادم میانسال گفت: فکر می کنم حضرت رضا تشریف آوردند. خادم پیرتر گفت: آری! زمان آمدن ایشان است. بگذارید من درب حیاط را باز کنم. امام خندان وارد حیاط شد و دست راست را بلند کرد و به صدای بلند فرمودند: سلام بر شما! و خادم ها پاسخ دادند؛ سلام ای پسر رسول خدا! خوش آمدید. حضرت با خادم پیر مشغول صحبت شد.