قصهگویی سنتی دیرینه و دیرپا است. گذر زمان، تغییر مکان و گسترش وسایل ارتباط جمعی در اهمیت، ارزش و تأثیر قصه تغییری ایجاد نکرده است. قصهگویی آرامش را هم به قصهگو و هم به شنونده هدیه میکند و فعالیتی است بیخرج و پربار که اگر به صورت عادت در خانوادهها درآید، بسیاری از نابسامانیهای روانی فرزندان را درمان میکند.
ازاینرو، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مجموعهی «آی قصه قصه قصه» را در ۷ جلد منتشر کرده است؛ مجموعه قصههای جذابی که هم کودکان دیروز و هم کودکان امروز با آنها خاطره دارند. برای انتخاب قصههای این کتابها تمام منابع موجود از جمله مجلههای قدیمی و جدید مانند پیک و کیهان بچهها، نشریات و کتابهای خارجی و کتابهای قدیمی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
کتاب آی قصه قصه قصه 1 اثری از زهره پریرخ، شراره وظیفهشناس و بهار طائرپور است و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است که شامل 10 قصهی کوتاه از سرزمین ایران و دیگر کشورهاست.
روزی روزگاری توی ده کوچک، زن و شوهر پیر و لجبازی زندگی میکردند. اسم مرد باباریشدراز بود و اسم زن بیبیدامنبلند. آنها یک باغ کوچک سیب، یک جوجهغاز سفید، یک بزغالهی سیاه و یک گوسالهی حنایی داشتند…
وقتی جوجهغاز بزرگ شد و اولین تخمش را گذاشت، آنها خیلی خوشحال شدند. باباریشدراز دستی به ریشش کشید و گفت: «میدانی بیبی، اگر زحمتهای من نبود، غازه به این زودیها تخم نمیگذاشت!»