کتاب می خواهم بمانم توسط وجیهه سامانی نوشته شده است. انسانهایی هستند که حق حیات دارند؛ این حق را خدا به آنها داده است. اما انسانهای دیگری هستند که فکر میکنند مختارند این حق را از آنان بگیرند؛ آنانی که اتفاقا عزیزترین افراد زندگیشان هستند. انسانهایی که در مرحله جنینی هستند اما انسان هستند حتی اگر هنوز به چهار ماهگی جنینی هم نرسیده باشند و روح در آنها دمیده نشده باشد، باز هم انسان هستند و میتوانند در جامعه انسانی اثرگذار باشند.
سال ۱۳۹۸، مسابقه داستان کوتاهی با موضوع «نه به سقط عمدی جنین» برگزار شد که کتاب می خواهم بمانم حاصل بهترین آثار دریافتی آن است.
درست سه ماه و یک هفته است که رحمم را اجاره دادهام و حالا طاهر می خواهد کاری کند که عین سگ پشیمان بشوم. ورد زبانش این است که: «هیچچی به هیچچی شد؛ نمی خواستیم که ثواب کنیم؛ اما بدجورم کباب شدیم.»
کنار پاراوان ایستاده است. تا نوک دماغش مثل گچ سفید شده و با کلاه بافتش ورمی رود. گاهی اوقات گردن می کشد جلو و نگاهی به من و دکتر می اندازد. بعدش دوباره می افتد به جان گره های بافت کلاهش. دمدرِ مطب، دستم را از توی دستش بیرون کشیدم.