فندقی و کار بزرگ نوشته محمدرضا یوسفی برای رده سنی بالای هفت سال، داستانی کودکانه درباره یک پسر کوچولو به اسم فندقی است که دوست دارد یک کار بزرگ انجام بدهد. این کتاب توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
مادربزرگ فندقی به او میگوید که به جوجهها دانه بدهد اما فندقی دوست دارد یک کار خاص و بزرگی انجام دهد. در اخر داستان فندقی متوجه میشود کاری که در آغاز به خودش سپرده شده کار بزرگی است.
یوسفی در داستان فندقی و کار بزرگ کودکان را تشویق به تلاش میکند و به آنها میآموزد که کاری را دستکم نگیرند؛ تمام کارهای آنها یک کار بزرگ و مهم است اگر با دقت و درست انجام بشود.
روزی بود، روزگاری بود. پسر کوچولویی بود به اسم فندقی.
روزی فندقی پیش مادربزرگش، ننه نقلی، رفت و گفت :«ننهجان، من باید یک کار بزرگ بکنم؛ خیلی بزرگ. تو میگویی چهکار کنم؟»
ننه نقلی با چهرهی خندان گفت:« ننهجان، برو به جوجهها دانه بده.»
فندقی گفت: « به جوجهها دانه دادن که چیزی نیست، من میخواهم یک کار بزرگ بکنم.»
او بقچهاش را برداشت و راه افتاد.
فندقی رفت و رفت تا به درخت سیبی رسید. هیچ میوهای به شاخههای درخت نبود. فندقی بقچهاش را زمین گذاشت و با خودش گفت: چهکار کنم، چهکار نکنم. باید راهی پیدا کنم.