کتاب نقش زن در موسیقی مناطق ایران، به بررسی آوازها و نغمات زنان در مناطق مختلف ایران میپردازد. از جمله مطالب هر بخش عبارتست از: نشانه یابی ایمان و باورهای دینی در آوازها و نغمات زنان ایرانی، نگرشی بر ترانههای کار و تلاش در میان زنان ایرانی (در محیط خانه و هنگام رفت و روب، جامهشویی، آشپزی، ... و در بیرون محیط خانه چون فرشبافی، مزارع، باغات و ...)
بههمراه نمونههایی ترانههای ترکمن، ملایر، ایل چهارلنگ بختیاری، گیلانی، موسیقی آوازی زنان ایران و مسئله زبان مادری (آوازهایی با هجاهای کوتاه، آوازهایی که اصوات با حرکت اجسام و یا حرکات نمایشی چهره و دست مادر به کودک منتقل میشود، آوازهای پنج نتی یا پنتاتونیک، آوازهای فولکلوریک)، موسیقی آئینی مذهبی زنان ایرانی، موسیقی زنان در استان گلستان، گفتوگویی با زنان موسیقیدان در نواحی ایران (گفتوگو با 7 زن در مناطق کاشان، خراسان، کردستان و چهارمحال و بختیاری)، نموداری از دستهبندی موسیقی زنان در نواحی و مناطق مختلف ایران، گزیده سخنرانی های جشنواره موسیقی زنان نواحی ایران (آقایان: محمدرضا درویشی، رضا مهدوی، هوشنگ جاوید و خانم زهرا شجاعی)
زنان تجربهای دارند که مردان ندارند، زمزمه رندانهای دارند که در اندیشه مردان نمیگنجد، بخشی از پاسخ جاودانگی در اراده اینان است. بیمناسبت نبود که گفتهاند بهشت زیر پای مادران است، من و تو چقدر غرور کاذب و بیدرکی داریم که امروزه وقتی مادر بزرگمان، یا مادرمان زمزمه میکند، با بی حوصلگی میگوییم: چه حالی داری ها...!؟
ما چه کردهایم ما که کودکانه میاندیشیم رشد کردهایم و تکامل یافتهایم، پیراهن فاخر روشنفکری ما، در برابر کتانِ پُر نقش رابطه اینان با دین و مذهب و خدا، پیشبند پارهای بیش نیست. باور کن این گوش ما است که سنگین شده، مادر بزرگ آخرین نغمههای آموزنده نسل دیر پای را سر میدهد که میداند در حال پاک شدن از ذهن جامعه است، بلکه ما آن را دریابیم و راهی نو برای ترمیم و تکثیر آن در ذهن نسل جدید بیابیم. نغمه او صدای زنِ قرنهای این سرزمین است که میشنویم.
باور کن من و تو تفاوتمان با انسانهای عهد کهن، تن آسایی است؛ تنپوشهای عصر آسانی را میپوشیم، نان بستهبندی شده، غذای کنسروشده و موسیقی ساخته شده را مصرف میکنیم؛ زنجیرهای اسارت فرهنگی، قرنی است که به دست و پایمان افتاده، ما صدای سلسلهاش را نمیشنویم! گرگها پشت دروازه بیبرنامگی ما «فریشاپ» فریبندهها را افتتاح کردهاند، گوشمان را سنگین کردهاند. صدای مادربزرگ، مادر، خواهر و دخترمان تغییر کرده، آنان دیگرخواندهگر نیستند. چه شده که چنین شدهایم؟ به راستی آیا همه مادران ایرانی که برای خانواده خودشان ترانه میخواندند، مفسد بودند؟!
آن مادرانی که در گوش بچه در بغلشان آیات خدا را به صوتی زیبا و به الحانی متنوع میخوانند، آن مادرانی که وقتی به کار در محیط خانه و اجتماع میپرداختند جز نام و ذکر پیامبر(ص) و ائمه(ع) بر لبشان جاری نبود و من و شما در کنار آنها با همین نغمات برای اولین بار صدایی از عالم بالا را روی زمین میشنیدیم؛ آنها که بودند و چه میخواندند؟ یادت هست؟
بیا با هم گذری سریع را شروع کنیم، روحمان را برداریم و با یادگاری ذهنی به دشتهای خاطره برویم، آرامآرام، هنوز میشود آن زمزمههای عارفانه عاشقانه را شنید که زنان به هنگام نشاء کردن برنج میخواندند. آنها نه صوفی بودند نه درویش نه قلندر بلکه فرشتگانی بودند که بچه به پشت بسته یا بچه در شکم حمل میکردند، پای و دستشان در گل بود، تنشان زیر آفتاب داغ، اما دلشان نزد مولای متقیان علی(ع) بود و صدایشان به همین علت دشت را پر میکرد. گوش من و تو و گیاه و آب و خاک و باد با چنین صدایی که سرشار از توسّل و ایمان بود نوازش پیدا میکرد:
یا علی ای برارُم یا علی یا علی
یا علی ای یارُم یا علی یا علی
امّید روزگارُم یا علی یا علی
برَس تو وَه فریادُم یا علی یا علی
یا علی، ای جونم یا علی یا علی
یا علی، ای ایمونم یا علی یا علی
یا علی، ای با وفا یا علی یا علی
کشته تیغ جفا یا علی یا علی
هرکس نگوید یا علی یا علی یا علی
ایوفته منِ چَلی یا علی یا علی {ایوُفته: بیافتد، مِنْ چَلی: میانِ چاهی}
هرکس نگو وهِ علی نِه یا علی یا علی {نگووه: نگوید}
نی زَنه تول کینه یا علی یا علی {نیزنه: نمیزند (رشدنمی کند) تولکینه: نشاء برنج}
ساقی کوثر یا علی یا علی
حیدر صفدر یا علی یا علی
ورد زبونُم یا علی یا علی
آروم جونُم یا علی یا علی