کتاب مهتاب در قلمرو شب دربردارنده ۷۰ غزل از شاعری است که توجه به آداب و رسوم محلی از ویژگی های عمده آثار اوست. این موضوع در برخی از سروده های این شاعر هم دیده می شود؛ به طوری که به گفته خود او با خواندن این دسته از اشعار می توان به هویت شاعر از این منظر پی برد.
در شعرهای این مجموعه سعی شده است تا از دریچه ای عاشقانه به ارتباط با عرش پرداخته شود و با ارائه مناجات هایی، رهایی انسان از زندگی امروز را آرزو کند. اگرچه اغلب این شعرها با موضوع عرفان سروده شده اند، اما واژگان عرفانی و اصطلاحات این حوزه در شعرها دیده نمی شود. واژگان این سروده ها، واژگان و اصطلاحاتی است که انسان امروز از آن ها استفاده می کند.
با دیدگان کبود، با گیسوان بلند
تهمینه و تب عشق، گُردآفرید و کمندشعر و شراب و سرود، شور و ترانه و رود
عود و گلاب و عبیر، عطر و حریر و پرندتقدیم مهر نهان، تسلیم خواهش جان
فردا نشسته جوان، چون کوه پشت سمندافتاده وقت عبور، کبک پرنده به تور
گَردان به بویِ گریز، پنهان میانه بند
امشب که پیش منی، تصویر آن دو زنی
تو خفته بر سر بام، من خسته روی خرند
روزی شکسته دلی، آشفته آب و گِلی
بر سینه سخنم، با تیشه نقش تو کَند
چون سایه چهره نهفت، در رهگذار تو خفت
شد اشک شادی من، در مجمر تو سپند
ای کاروان سحر! از باغ گل چه خبر؟
در حسرتم مگذار، در خلوتم مپسند
روزم سیاهِ سیاه، از دود آتش آه
با حافظانه گناه، از زلفِ تو گله مند