کتاب روح پراگ شامل پنج فصل مجزا است. فصل اول در برگیرنده خاطرات و تجربیات نویسنده از اسارت اجباری وی در اردوگاه نازیها است. از نظر نویسنده دوران اسارتش تاثیر به سزایی در ادامه روند زندگیاش داشته است، به گونهای که شخصیت، زندگی و آثارش را تحت الشعاع خود قرار داده است. نویسنده در برخی از قسمتهای این فصل در خصوص اتفاقات وحشتناکی که در واقعیت برایش اتفاق افتاده، صحبت میکند که از نظر خواننده حوادثی باورنکردنی و زاییده تخیل نویسنده به نظر میرسد.
فصل دوم کتاب دربرگیرنده مقالات و نظرات کلیما از دیدگاه اجتماعی است. از جمله موضوعاتی که در این فصل به آنها پرداخته شده است، عبارتند از: محیطزیست، فرهنگ و تمدن. در فصل سوم کتاب به موضوعاتی نظیر نظام توتالیتاریسم و مسئله قدرت تاکید میشود.
در فصل چهارم کتاب نیز به مباحثی هم چون ادبیات، مذهب، سکولاریته، سنت و محدودیتها اشاره میکند. در نهایت نویسنده در فصل پنجم کتاب به معرفی کافکا و آثارش پرداخته است. درواقع کلیما به روانکاوی شخصیتهای کتابهای کافکا و همچنین چگونگی هم ذات پنداری کافکا با آنها پرداخته است. مقالات این کتاب با موضوعات مختلفی از جمله تاریخ، سیاست، هنر، ادبیات و... که همگی از دیدگاههای نویسنده سرچشمه گرفتهاند، نوشته شده است.
در طول دو سال گذشته، بسیار سفر کردهام. شهرهای بسیاری را دیدهام و کلیساها، موزهها، باغها، و قصرهای بسیار. این دیدارها ملغمه غریبی از احساسات و تأثیرات در من برجای گذاشته است، و علیالخصوص این احساس شک را که در کجا باید منتظر دیدن چه چیزی باشم.
احساس شک حاصل خاطرات بد نیست؛ احساس شک حاصل این است که به ندرت وقت آن را پیدا میکنم که رابطهای با این شهرها برقرار کنم. هر شهری مثل یک آدم است: اگر رابطه اصیلی با آن برقرار نکنیم، فقط نامی بر جای میماند، یک شکل و صورت بیرونی که خیلی زود از حافظه و خاطرهمان میرود و رنگ میبازد. برای برقرار کردن چنین رابطهای، باید بتوانیم شهر را با دقت ببینیم و شخصیت خاص و استثنایی آن را دریابیم، آن «من» شهر، روح شهر، هویت آن، و شرایط زندگی آن که در طول زمان و در عرض مکان آن پدید آمده است. پراگ شهری رازآلود و پرهیجان است که با حال و هوایش، با مخلوط غریب سه فرهنگش الهامبخش خلاقیت افراد بسیاری شده است. سه فرهنگی که چندین دهه، یا حتی قرنها در این شهر در کنار هم میزیستهاند.