کتاب مترسک، برگزیده اشعار عبدالقادر سرفراز توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.
جنگل سوخته وعده باران ندارد
با خصم خانگی سفر رفتن ندارد.
نشکفتن یک گل به زمین بد گفتن ندارد
رود جاری خداست، بستن که ندارد.
وعده های پوشالی
قلک های خالی
گرچه ترا جام و جایی
من همان کودک رفوزه پارسالی.
نسل سوخته که وعده باران ندارد
سرمستان دربسته با ما الفت ندارد.
ای دوست،
این همه میوه غم به دوش
با تبر خوردن و شکستن ندارد.
تا به کی بر منزل ما چراغی حرام است
بر سگان شرم خزانه به کام است.
افسوس
با اینکه از دیوار غم ما دزدی نمیپرد
چرا از کفتر آرزوی ما کم نمی شود
تو بگو خودت بگو
دیوارها را خراب کنم
یا کفترها را آزاد کنم.
نظر دیگران //= $contentName ?>
سلام جالب بود مرسی من از شعر خدایا خوشم اومد توصیه می کنم این کتاب بخونید...
باسلام شعرها ی کوتا ولی پرمعنی جالب بود...
عالیه...
عاالی...