کتاب حواست نیست نوشته کیت مورفی و با ترجمه نازنین فاطمه سوداگر منتشر شده است. کتاب حواست نیست به اهمیت شنیدن می پردازد و توضیح می دهد نشنیدن تا چه حد می تواند مضر باشد. در روزگار مدرن امروزی، همواره تشویق می شویم به ندای قلب و ضمیر و ذهن خود، گوش فرا دهیم، اما از دل دادنِ مشتاقانه به صحبت های دیگران، کمتر توصیه ای می شنویم.
حتی در دورهمی های دوستانه، جلسات کاری و حتی میهمانی های خانوادگی، با سر و وضعی آراسته ظاهر می شویم تا تنها ستارهٔ تک تاز گفت و شنودها باشیم، میان حرف دیگران بپریم و به جای دنبال کردن مباحثات، آن ها را سردمداری کنیم. و حتی در گرفتن مکالمات، فقط و فقط در پی ابراز خویشتن هستیم. به جای آنکه ارزش از آنِ فهم کردن و فراگرفتنِ موضوعات باشد، ابراز آراء شخصی ست که اعتبار می آورد.
اما در حقیقت منزلت گوش سپردن بس فراتر از سخن گفتن است. همین دل ندادن به سخن هاست که آتش جنگ ها را افروخته، دارایی ها را به باد داده و دوستی ها را تباه نموده است. با این تفاسیر، تأسف آور است که در دبیرستان ها و دانشگاه ها، برای تقویت فن بیان و اقناع مخاطب انجمن ها و دوره هایی را تشکیل می دهند، اما دریغ از یک طرح یا کلاس، که فن شنیدن مؤثر را افزایش دهد. این کتاب سعی دارد این موضوع را جبران کند. کتاب حاضر ستایشی ست از موهبت گوش سپردن و نیز سوگواری ای بر فرهنگ رایج کنونی که گویی کمر به محو این عطیهٔ نیکو بسته است.
در گذشته مردم در اوقات بیکاری یا لحظات دلواپسی و تأمل، فوری به سراغ پاکت سیگارشان می رفتند. آنان هنگام نگرانی بر سر یک مشکل، خوردن قهوه، انتظارکشیدن برای یک دوست، رانندگی، پرسه زنی در میهمانی ها و یا پس از رابطه ی زناشویی، فوراً سیگاری روشن می کردند. اما امروزه، دقیقاً در همان موقعیت ها، مردم بی اختیار به سراغ موبایلشان می روند. درست شبیه به سیگاری هایی که آشفته خاطر به پاکت سیگارشان ضربه می زنند تا سیگاری از آن داخل بیرون بیاورند؛ افراد بدون موبایلشان آشفته و عصبی می شوند. در واقع متخصصان حوزه ی سلامت و درمان بر این باور هستند پیامد منفی رفتاری، روانی و عصبی ناشی از وابستگی به موبایل و غیره، دقیقاً به مثابه پیامدهای سوء مصرف موادمخدر است.
درحالی که تلفن های هوشمند امکان گپ و گفت های عمیق را برای ما به حداقل رسانده اند، به نظر می رسد هرچیز دیگری جز این مورد را در اختیار ما قرار می دهند: رسانه های جمعی، اخبار، نقشه ها، دستورپخت غذاها، ویدیوها، موسیقی و فیلم ها، فایل های شنیداری و حتی هرزه نگاری ها؛ اگر به آن ها گرایش داشته باشیم. اما در تحلیل نهایی هیچ یک از این ها برای به زیستی ما و نیز خرسندی خاطر ما به اندازه ی ارتباط مستقیم با یک هم نوع مفید نیستند. بااین همه ما چونان یک معتاد، در هر فراغتی به سمت گوشی های همراه خود سُر می خوریم.
این حالت اجبار و اضطرار که از دل ترس ازدست دادن نکته و یا خبری در موبایل بر آمده، مانع حفظ تمرکز حین شنیدن و یا هرعملی که به تمرکز نیاز دارد می شود و آن را صعب می سازد. زمانی که رخدادهای احتمالی در فضای مجازی، فکر شما را به خود مشغول می دارند، بس دشوار است به آنچه در دنیای واقعی روی می دهد، توجه کنید. نظر نگران کننده ی متخصصان مبنی بر ازدست دادن قوّه ی خیال پردازی نیز روزبه روز تقویت می شود؛ از آنجا که این امر هم به درصدی از توجه و تمرکز نیاز دارد. بسیاری از پیشرفت های علمی و هنری و ادبی حاصل قوّه ی خیال پردازی انسان است.
آلبرت انشتین، الکساندر گراهام بل، چارلز داروین، فردریک نیچه، تی اس الیوت و لوئیس کرول، همگی نبوغ خود را مرتبط با ساعات طولانی و بلاانقطاع تأمل دانسته اند. شما می توانید یک ساعت گوشی خود را کنار بگذارید؟ نیم ساعت چطور؟ پنج دقیقه؟