کتاب علوم انسانی در بستر فرهنگ و ارزشهای اسلامی (جلد اول) نوشته سیدمحمدرضا امیری تهرانی است که توسط انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.
علوم انسانی جدید ( modern)در کشورهای غربی به خوبی توانسته است با برقرار ساختن نسبتی وثیق میان نظر و عمل از یک سو و بنیاد گذاری دانش بر اساس اصل مفیدیت ( usefulness)از سوی دیگر، با کاربردی سازی خود به صورت ابزاری با کارآیی بالا در جهت دست یابی به اهداف نظام سیاسی و محقق کردن منافع کشورهای غربی به کار رود. اما علی رغم آنکه آموزش و پژوهش در رشته های گوناگون علوم انسانی جدید در ایران به صورتی گسترده رواج دارد به جای آنکه به صورت ابزاری کمک کننده در جهت تحقق اهداف و رسیدن به چشم اندازهای مورد نظر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد به صورت گونه ای مانع، بلعنده منابع و دست بالا دانشی غیر ضروری و زینتی در آمده است.
در این مقاله نشان خواهیم داد که علوم انسانی جدید به دلیل عدم پذیرش وجود مفاهیمی چون خیر مطلق و یا فضیلت از حیث هستی شناسی و به تبع آن پذیرش گونه ای نسبی گرایی ارزشی و بی طرفی مورد ادعا نمیتوانند در نظام سیاسی که هدف خود را تحقق خیر های معنوی و اخلاقی قرارداده و خدا را مبدا و مقصد خود میداند دارای مفیدیت باشند و نتایج نظری شان کاربرد و نسبتی با عمل داشته باشد.
در این مقاله تلاش می کنیم تا بر اساس میراث فکری که فیلسوفان اسلامی به عنوان بخشی از میراث تمدن اسلامی بر جای گذاشتند بنیان هایی هستی شناسانه و معرفت شناسانه برای علوم انسانی بیابیم که در ابعاد گوناگون مسئله انگیزی (problematic، )روش و نتیجه گیری بتوانند نسبتی با عمل و مفیدیتی برای اهدافی که در چشم اندازهای نظام اسلامی قرار دارد فراهم آورند. کلیدواژه ها: علوم انسانی جدید، مفیدیت، نسبت نظر عمل، هستی شناسی، شناخت شناسی، نسبی گرایی، فیلسوفان اسلامی، ایران.