کتاب سقراط، حاوی سرگذشتنامه سقراط (399469ه .ق) فرزند «سوفرونسیکوس و فانیارته» از طایفههای «آنیتوخید» و «دموس» در ناحیه «آلوپکه» است. این شرححال در سه بخش به زندگی متقدم و متأخر و نیز به اندیشة سقراط میپردازد.
سقراط در زندگی متقدم خود معرفتی کامل دربارة علم آن عصر و تبحّری کامل در فرهنگ انسانگرایانة آن به دست میآورد. زندگی متأخر او به جریان محاکمه و مرگش اختصاص یافته و در بخش اندیشهها نظام اخلاقی، اصول رفتاری، سیاست، ارزشها، نظریة معرفت و روش علمی و... مطالعه شده است.
خود سقراط دربارۀ اندیشه و اعمال خودش هیچ سندی به جای نگذاشت. انجام ندادن این کار از جانب او نتیجۀ مستقیم ویژگی جامعه ای است که او به آن تعلق داشت. این که او چنین کاری انجام نداد، پیامد مستقیم ویژگی جامعه ای است که وی عضوی از آن بود. گرچه آن بخش از زندگی سقراط که ما دربارۀ آن بیشترین اطلاع را داریم، دوران کهنسالی او، تا دوره ای متفاوت وبا خوشبختی کمتر امتداد یافته بود دوره ای متفاوت که به نسبت با مشقت بسیاری به درازا کشید، او به لحاظ اصل و نسب و پرورش مردی بود از دورۀ درخشان پریکلس؛ در واقع او در زمان مرگ این دولتمرد مردی با بیش از چهل سال سن بود.
آن زمان، آتنیان آن عصر گران قدر کتاب ننوشته بودند؛ آن دوره دورۀ تراژدی های برجسته بود، و نه دورۀ ادبیات منثور. به همین دلیل، صرف نظر از تنها اشاره ای راه گشا و البته نه کاملاً قطعی، هیچ نوشته یا سندی از آن عصر دربارۀ عمل یا گفتۀ سقراط تا حدوداً پنجاه سالگی اش در دست نداریم. هنگامی که شاعران کمدی پرداز معروف، آریستوفانس و آمیپسیاس، هر دو به دلیلی او را آماج تمسخر کمدی های باب روز خود در سال 423 پ م قرار دادند، او چهل و هفت سال یا بیشتر سن داشت؛ کمدین سوم دیگری، اِئوپولیس، دو سال بعد از همین رویه پیروی کرد. ما هنوز هزلیۀ درخشان آریستوفانس، ابر ها، را در اختیار داریم؛ البته با ویراستی که شاید نویسنده دستکاری کرده باشد. این تنها مدرک دربارۀ سقراط است که تاریخ آن به زمانی قبل از مرگ خود او برمی گردد.