کتاب لنده ی قناری، در رابطه با انقلاب فرمایشی شاه و مردم یا همان انقلاب سفید شاه است. گلابدره ای در این اثر این انقلاب را به تمسخر گرفته است. داستان وضعیت فلاکت بار معیشت روستاییان مخصوصا اهالی مناطق شمالی کشور را روایت می کند. حکایت یک روستایی که با قطع درختان و سوزاندن آن ها و تبدیل شان به زغال زندگی می گذراند و در این بین عده ای از درباریان برای تفریح به جنگل می آیند. این داستان درباره استثمار مردم توسط عوامل رژیم است. کتاب لنده ی قناری، مطابق میل رژیم شاه نبود به همین خاطر توقیف شد، اما گلابدره ای با رندی خاص خود و ارتباطاتی که داشت در سال 52 قسمتی از آن را در مجموعه «اباذر نجار» به چاپ رساند.
دشت ری تا پای کوه های سیاه و سنگی سرگردنه ی حسن آباد، خُفته زیربرف، آرام آرام نفس می کشید، و جاده های قم و ساوه، مثل دو تا مار سیاه، از این ور تا دل کوچه ها و خیابان ها و خرابه های تهران و از آن ور تا لابه لای صخره های کوتاه و بلند کوه های سیاه حسن آباد، گاهی قوسی و گاهی راست، سیاه و خیس و پُرشلاب، افتاده بودند توی دشت و نفس نفس می زدند. ماشین ها زوزه کشان، با چراغ های روشن، چراغ زنان، دودکنان، با دنده دو، در حالی که برف پاک کُن هایشان تند تند می زد، از کنار هم می گذشتند و از بالا که نگاه می کردی، مثل مورچه رج بسته بودند و برخلاف مورچه به کندی راه می پیمودند.