کتاب پدیدارشناسی انقلاب تونس نوشته رضوان السید است که مجموعه صحبتها و مقالات راشد الغنوشی را گردآوری کرده است. کتاب پدیدارشناسی انقلاب تونس به زمینههای فکری و اجتماعی پدیدآیی انقلاب تونس و انقلابهای عربی میپردازد.
اکنون پس از گذشت چندین سال از انقلاب تونس میتوان بدون التهاب به این انقلاب به عنوان نقطه آغاز حادثهای که میرفت سرنوشت دنیای اسلام را بهسرعت تغییر دهد، نظر انداخت. طبعاً مهمترین منابع کالبدشناسی هر انقلابی، اندیشههای به نگارش یافته رهبران آن انقلاب در دوران پیش، حین و پس از انقلاب است. روایت «شیخ راشد الغنوشی» به عنوان رهبر ارجمند «حرکت النهضه» از نشانهها و چشمانداز این انقلاب میتواند در تحلیل نزدیکتر ما از انقلاب تونس و زمینه عکسالعملهای حرکت النهضه بسیار مؤثر باشد.
کتاب ارزشمند «ارهاصات الثوره» با گردآوری دکتر رضوان السید از مجموعه مقالات و مصاحبهها و یادداشتهای شیخ راشد الغنوشی میتواند منبعی مهم جهت آشنایی با طبیعت انقلاب تونس از زبان یکی از رهبران آن باشد. اثر حاضر ترجمه فارسی این اثر با عنوان «پدیدارشناسی انقلاب تونس، زمینههای فکری و اجتماعی پدیدآیی انقلابهای عربی» میباشد. شیخ راشد الغنوشی و جریان سیاسی او بیش از چهار دهه، به عنوان جریان مخالف نظام سیاسی حاکم در تونس، فعالیت میکردند.
شیخ راشد الغنوشی:
بسمالله الرحمن الرحیم.
این انتخابات نیست. این یک حقیقت مسخره و سخیف است. نمایشی است که نه تنها نمایشنامه آن که اجرایش هم ضعیف است. افزون بر این، ترسیمگر شکست واقعی نظام سیاسی تونس در تحقق وعدههایی است که مردم تونس بر اساس آنها و به تاریخ هفتم نوامبر سال ۱۹۸۷ میلادی، به چنین نظامی رأی داده و آن را تأیید کردند.
در حقیقت، چنین رویکردی، توهین به ملت فهیم تونس و نخبگان فرهیخته و آرمانها و انتظارات آنهاست. اصلاً رفتارهایی از این قبیل، با روحِ عصر کنونی که به سمت دموکراسی در حرکت است، تضاد دارد. توجه داشته باشید که مردم تونس اینگونه میپندارند که در مقایسه با برخی کشورهای آفریقایی چون نیجریه و مالی و بسیاری از کشورهای دیگر، پیشرفتهتر و باسوادتر بوده و گسترهٔ انتظارات و آرمانهای آنها و حتّی تجربههای عملیشان در مسیرِ تحقق دموکراسی، بیشتر بوده است؛ چرا که از ربع اوّل قرن گذشته، مردم تونس قانونی (قانون اساسی) را وضع نمودند. مردم این سرزمین، از دههٔ سی میلادی، زیر بارش گلوله و طی تظاهراتی چند، درخواست خود مبنی بر «تأسیس پارلمان» را مطالبه کردند اما ما اکنون و پس از گذشتِ سالهای سال، هنوز که هنوز است درگیر داستانهای خندهدار (خزعبلات) و نمایشهای ضعیفِ اینچنینی هستیم. آیا نباید دولتِ کنونیِ تونس، اندکی حیا کرده و از این کارهایش خجالت بکشد.
امروزه و با وجود نظامی که همانند نظام بورقیبه، ریاستی بوده و انگیزهٔ مادام العمری در سر میپراند، اینگونه میپندارم که تلاشهای کنونیِ ما همچون اقداماتِ سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۴ و ۱۹۹۹ میلادی، همه و همه در یک راستا بوده و مختوم به همان سرنوشت است. این، یعنی که ما هنوز هم از این تنگنا و بحران، راه نشدیم.
به نظر میرسد ما در مسیرِ یک ریاست جمهوریِ مادام العمرگام برمیداریم که به وضعیتی به مراتب بدتر از زمان بورقیبه، باز خواهیم گشت. جالب اینکه در آن زمان، حداقل جامعه مدنی، سندیکا، زندگی واقعی دانشجویی، انجمن حقوق بشر و احزاب، وجود داشتند. نظام سیاسی تونس امروزه و با شرایطی اینچنینی، به عینه شاهد «مرگ سیاست» است. تلاشهای دولت برای حذف النهضه شکست خورده است. اساساً حذف جریانهای مخالف از نظام سیاسی، به معنی نابودیِ «حیات سیاسی» است. اعلامِ پیروزی در انتخابات آن هم با نسبت ۹۹ درصد، بیانگرِ ورشکستگیِ سیاسی و اهانت به ملت تونس و جدایی از روح زمانه است.