کتاب پژوهشی دربارهی ولایت، اثر جذاب و خواندنی سید محمدباقر صدر با ترجمهی سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)؛ با روشی نو و با تکیه بر مسلّمات تاریخی به اثبات این مطلب میپردازد که تشیع رهاورد طبیعی اسلام است، نه اینکه در گذر زمان و بر اثر حوادث سیاسی و یا اجتماعی پدید آمده باشد و همچنین با بررسی و تحلیل موضوعات و عناوینی نظیر؛ "تشیع چگونه ولادت یافت؟،موضع منفی در برابر آینده دعوت، موضع ایجابی در قالب نظام شورا، رسوبهای جاهلیت موضع ایجابی در قالب گزینش و تعیین امام، شیعه چگونه پدید آمد؟، پیدایش دو رویکرد در دوران زندگی پیامبر(ص)، مرجعیت فکری و رهبری اهل بیت(ع)، جنبه معنوی و سیاسی در طرح تشیع" به اثبات مبحث اصلی میپردازد.
۳. رها نشدن امت از رسوبهای جاهلیت
دعوت اسلامی فرایندی تحولی و روشی تازه برای زندگی بود که وظیفه داشت امتی نو بسازد و همه ریشههای جاهلیت و رسوبهای آن را از وجود امت برچیند. در بیشترین برآورد، مجموعه امت اسلامی، فقط یک دهه در سایه این فرایند تحولی زیست. معمولاً در منطق رسالتهای عقیدتی و دعوتهای تحولساز، چنین زمانی برای بالنده ساختن نسلی که فقط یک دهه در پناه این دعوت زیسته، کافی نیست و در چنین زمانی نمیتوان آن نسل را به درجهای از آگاهی، رهایی از انگیزههای فردی، خلاص شدن از رسوبهای گذشته و دریافت کامل دادههای دعوت تازه رساند که برای سرپرستی آن رسالت و بر عهده گرفتن مسئولیتهای آن دعوت و پیگیری فرایند تحول بدون وجود رهبرش آماده گردد. منطق رسالتهای عقیدتی اقتضا میکند که امت در دوره زمانی درازتری با وصایتی اعتقادی به سر ببرد تا (آن وصی) امت را برای رسیدن به سطح سرپرستی آماده سازد. این تنها یک نتیجهگیری نظری نیست؛ بلکه از حقیقتی حکایت دارد که رویدادهای پس از وفات رسول راهبر(ص) بر آن دلالت نمود و پس از نیم قرن یا کمتر از رهگذر پیشوایی و سرپرستی دعوت توسط نسل مهاجران و انصار، تجلی یافت؛ زیرا هنوز بیستوپنج سال از این سرپرستی نگذشته بود که خلافت راشد و تجربه اسلامی که نسل مهاجران و انصار رهبریاش را بر عهده گرفتند، زیر ضربههای سخت دشمنان دیرین اسلام، فروریخت؛ البته از درون چارچوب تجربه اسامی، نه از بیرون آن؛ چرا که آن دشمنان توانستند به تدریج به مراکز قدرت در این تجربه راه یابند و ابتدا از رهبری ناآگاه آن، سوءاستفاده کنند و سپس با وقاحت تمام و زورمندانه، جایگاه رهبری را در دست بگیرند و امت و نسل پیشگامِ پیشتازش را وادارند تا از شخصیت و رهبریاش کوتاه بیاید. در نتیجه، آن رهبری به ملکی موروثی تبدیل گشت که پرده کرام ها را میدرید.