کتاب سنتهای تاریخی در قرآن کریم، اثر سید محمدباقر صدر با ترجمه سیدجلال میرآقایی؛ درباره دانش تفسیر و مکتبهای گوناگون و تبیین ویژه دو رویکرد تفسیری نظیر؛ رویکرد جزئینگر و رویکرد موضوعمحور میباشد که منظور از رویکرد جزئینگر تفسیری است که آیات قرآن را یکی پس از دیگری بررسی میکند و در هریک از آیات یا بخشهای قرآنی با ابزارهای معتبر استنباط به تبیین دلالتهای آن بخش قرآنی میپردازد. تفسیر موضوعمحور نیز روشی است که مفسر در آن، پژوهش خود را از واقعیت زندگی بشری آغاز میکند و میکوشد موضوعی اعتقادی، اجتماعی یا هستیشناسانه را محور پژوهش و بررسی در قرآن قرار دهد و این موضوعها را در پرتو آن تبیین کند. شهید صدر سپس با ترجیح رویکرد موضوعمحور، سعی میکند این روش را در موضوع «سنتهای تاریخی در قرآن کریم» پیاده کند و با بررسی ابعاد گوناگون این موضوع و تبیین ویژگیها و انواع سنتهای تاریخ در قرآن، نظریهای قرآنی را در این عرصه به دست دهد. سپس به بررسی یکی از مهمترین مصادیق سنتهای تاریخی در قرآن، یعنی دین و رابطه آن با جامعه و تاریخ میپردازد.
کتاب پیش رو در سه فصل تنظیم شده است:
فصل اول: درآمدی بر روش تفسیر موضوعی؛
فصل دوم: پیادهسازی روش در نظریه سنتهای تاریخی؛
فصل سوم: بررسی مصداقی نظریه در موضوع رابطه دین با تاریخ و جامعه.
گفتیم: اندیشه قرآنیِ سنتهای تاریخ، در شمار زیادی از آیات قرآن به شکلهای مختلف و زبانهای متعدد بیان شده است: در برخی آیات به صورت مفهوم کلی، در برخی دیگر در شکل ذکر مصداقها و نمونهها و در دسته سوم تأکید و تشویق بر استقرا و جستوجوی استقرائی برای یافتن شواهد تاریخی به منظور دستیابی به سنت تاریخی.
آیات شریف بسیاری به شکلهای مختلف به این موضوع پرداختهاند که در مباحث آینده برخی از آنها را بررسی میکنیم. برخی از این آیات دلالتی آشکار بر موضوع دارند و برخی دیگر به صورتی اشارهای به آن دارند یا میتوانند تأ کیدکننده و مؤید روح کلی این اندیشه قرآنی باشند.
1- بیان اندیشه کلی سنتهای تاریخ
آیات زیر از جمله آیات شریفی هستند که این روح کلی، یعنی اصل وجود سنتها و ضوابطی برای تاریخ را بیان میکنند: «لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لا یَسْتَقْدمُونَ» و «وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا یَسْتَقْدمُونَ»
هر امتی سرآمدی دارد که هرگاه فرا رسد، نه به تأخیر میافتد و نه پیشی میگیرد.
در این دو آیه شریف اجل و سرآمد به امت نسبت داده شده است. امت یعنی وجود جمعی انسانها، نه این یا آن فرد. بنابراین در ورای اجل معین و حتمی هر انسانی به عنوان فردی خاص، سررسید دیگری برای هویت اجتماعی افراد وجود دارد؛ یعنی همان امت به عنوان جامعهای که بین افراد آن مناسبات و پیوندهایی بر پایه مجموعهای از افکار و اصول برقرار است و با نیروها و قابلیتهایی پشتیبانی میشود. این جامعه که قرآن از آن به امت تعبیر میکند، دارای اجل، سررسید، مرگ و حیات است؛ درست مثل فردی که تا وقتی حرکت دارد، زنده است و پس از آن میمیرد، امت نیز ابتدا زنده است و سپس به مرگ دچار میشود و همانطور که مرگ هر انسانی، تابع اجل و قانون است، امتها هم دارای اجلهای مشخصی هستند که با قوانینی، معیّن میشوند.
بنابراین، این دو آیه، آن اندیشه کلی را به روشنی بیان میکنند که عبارت است از: وجود سنتهایی حاکم بر تاریخ، فراتر از سنتهای شخصی حاکم بر افراد به طور خاص.. .