کتاب روش تفسیر قرآن به قرآن که بر اساس دروس استاد حاج شیخ محمدحسن وکیلی است به همت شیخ روح الله شفیعیان گردآوری شده است. شفیعیان در مقدمه، کتاب را چنین معرفی می کند.
بحث از اعتبار قرآن کریم در فروع و اصول و جواز تمسک به اخبار آحاد در عقاید و تفسیر و هرآنچه به « باید و نباید » ختم نشود، از جمله مباحثی است که سال ها جمعی را به خود واداشته است. موافقانش عاشقان اهل بیتند و مخالفانش عالمان عامل دین. این نزاع در تفسیر قرآن و به ویژه در تبیین و نقد نظریه « تفسیر قرآن به قرآن » بیشتر خودنمایی می کند. نوشتار پیش رو به تحلیل این تقابل و بررسی ادله هر یک با استفاده از دروس استاد حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدحسن وکیلی دام عزهّ می پردازد و تلاش دارد تا نشان
دهد اولاً زبان قرآن مانند هر متن حکیمانه دیگری، زبان راز و رمز نیست و ثانیاً قرآن آنچه را که می خواسته بگوید به روشنی و بی نیاز از هر قرینیه صارفه خارجی بیان کرده است. امید است که این تلاش در تبیین این نظریه مفید واقع شده و خدمتی در راستای فهم قرآن کریم باشد.
علامّه طباطبایی رحمةالله علیه گر چه عارفی کامل، فیلسوفی نوآور و باریک اندیش، فقیهی سترگ، اصولی ای کم نظیر و محدثی تواناست اما آنچه نام او را جاودانه ساخته و دوست و دشمن را در مقابل او به کرنش واداشته؛ تفسیر گرانسنگ او یعنی المیزان فی التفسیر القرآن است. شاخه اصلی این اثر که آن را از سایر تفاسیر قرآن ممتاز می گرداند، سبک و شیوه خاص تفسیری علامّه طباطبایی رحمةالله علیه است که خود آن را «روش تدبر در قرآن » یا «تفسیر قرآن به قرآن» خوانده است. حکیم و مفسر عالی قدر حضرت آیةالله جوادی آملی مدظله العالی درباره این روش می فرمایند:
«بهترین و کارآمدترین شیوه تفسیری قرآن، که شیوه تفسیری » اهل بیت علیهم السلام نیز هست، روش خاصی است که به تفسیر قرآن به قرآن موسوم شده است، در این روش، هر آیه از قرآن
کریم با تدبر در سایر آیات قرآنی و بهره گیری از آنها باز و شکوفا می شود، تبیین آیات فرعی به وسیله آیات اصلی و محوری و استناد و استدلال به آیات قویتر در تفسیر، بر این اساس است که برخی از آیات قرآن کریم همه مواد لازم را برای پی ریزی یک بنیان مرصوص معرفتی در خود دارد و برخی از آیات آن تنها عهده دار بخشی از مواد چنین بنایی است، آیات دسته دوم با استمداد از آیات گروه اول تبیین و تفسیر می شود، برای فهم متن مقدس دینی راه، تدبّر تامّ در همان متن منزه الهی است.
...چون از طرف اهل بیت وحی و عصمت و طهارت علیهم السلام تفسیر قرآن به قرآن به عنوان منهجی معقول و مقبول اعلام شد، صحابه و تابعان آنان اگر شاهدی از قرآن برای تفسیر آیه ای از آن می یافتند به تفسیر آن مبادرت می کردند؛ گر چه غالب تفسیرهای آنان از سنخ تفسیر به مأ ثور بود، نه تفسیر قرآن به قرآن که چنین کاری اجتهاد قرآنی و تدبر در محور همه آیات را می طلبید و نه تفسیر درایی محمود و ممدوح که اجتهاد برهانی و تأمل در مدار علوم متعارفه یا اصول موضوعه مبرهن را طلب می کرد؛ لیکن از دیر زمان شیوه تفسیر قرآن به قرآن بین قرآن پژوهان مطرح بود و روش عملی بسیاری از بزرگان تفسیر نیز به طور محدود، نه گسترده، استمداد از بعض آیات درباره برخی دیگر بوده است.