در کتاب آموزش به شیوه گفتگو می خوانیم: گفتوگو و دموکراسی از هم جداییناپذیرند، زیرا هر دوی آنها هدف اساسی مشابهی دارند، پرورش و ارتقای رشد انسانی. منظور ما از رشد تقریباً همان چیزی است که دیویی (1916) مدنظر داشت. رشد قابلیت همیشه رو به افزایش یادگیری و درک و حساسیت به یادگیری دیگران است. دموکراسی و گفتوگو متضمن فرایند تبادل آرا، گفتن و شنیدن، وصفکردن و تصدیقکردن است. تمام اینها به گسترش افقها و پرورش فهم متقابل کمک میکند. گفتوگو یکی از بهترین راههای حمایت از رشد و پیشرفت است؛ زیرا مبتنیبر این اندیشه است که تنها از راه همکاری و مشارکت با دیگران است که در معرض دیدگاههای جدید قرار میگیریم و این امر باعث افزایش فهم ما میشود و به انگیزۀ ما برای ادامۀ یادگیری توان میبخشد. در حینِ این کار، با اجازهٔ صحبتدادن به شرکتکنندگان مختلف، تاجاییکه ممکن است، تمایلات دموکراتیک ما تقویت میشود. خردی جمعی شکل میگیرد که برای هریک از شرکتکنندگان رسیدن به آنها بهتنهایی غیرممکن است.
اما ما به گفتوگو فقط به این دلیل بها نمیدهیم که در دستیابی به اهداف ارزشمند دموکراتیک به ما کمک میکند، بلکه صرفاً به این خاطر که بسیار لذتبخش و مهیج است آن را با اشتیاق بهکار میگیریم. گفتوگو غیرقابلپیشبینی و پرمخاطره است و، بهلحاظ تربیتی و آموزشی، برابر با بالارفتن از کوه یا گذشتن از تندآبی خطرناک است.