کتاب درسهای مجید، روایت زندگی منصوره بهمنی مادر شهید مجید سیفی به کوشش سیدمیثم موسویان در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است.
کتاب درسهای مجید روایتی مادرانه از زندگی سرباز شهید مجید سیفی است. روایت مادر شهیدی که از نوجوانی پا به خانه همسرش میگذارد و از راه و رسم زندگی، چیز زیادی نمیداند، ولی روزگار به او درسهای فراوان میآموزد. مجید پسر بزرگتر و عزیزکردهای است که با قبول مسئولیتهای متعدد از کودکی جای خاصی در دل خانواده باز میکند. او بهخاطر همین مسئولیتپذیری، کمک بزرگی برای خانوادهای است که در یک روستای بدون امکانات زندگی میکنند و کارهای پدر و مادر در اوج نیاز مالی، بسیار زیاد است.
با خواندن کتاب درسهای مجید ما با حکمت هایی روبرو میشویم که مادر شهید از زندگی آموخته است که این حکمتها و حقایق در روایات معصومین و فرهنگ شیعی و عرفانی و فرمایشات بزرگان به صورت عملی ریشه دارد. خانواده سیفی، خانوادهای است که در عین معمولی بودن، به خاطر معنویت و نگاهشان به زندگی خاص هستند. ماجراهایی که در این کتاب هم پیش پای این خانواده در روستا اتفاق میافتد، جذاب و پر از هیجان و تعلیق است.
مجید خوشروزی بود. خیلی زود هم تپل شد. به خودم که آمدم، دیدم سعی میکند راه برود. آنچه تا به حال خیلی مورد نیازم نبود، دوخت و دوز بود. نه مادرم، نه صغرا خانم خدابیامرز، نه علی و نه مجید، نتوانسته بودند برای یاد دادن خیاطی به من وقتی بگذارند؛ اما حالا نیاز بود بچه، شلوار و پیراهن داشته باشد.
دوختن شلوار برای مجید، یعنی بیش از ده بار سوزن رفتن به انگشت کسی که میخواهد بدون معلم، خیاطی یاد بگیرد؛ یعنی یک بخشی از روز، باید کار طاقتفرسای دوختن را به باقی کارها اضافه کنم! خیلی طول نکشید که شلوار به پای مجید کوچک شد؛ زودتر از آن چیزی که انتظارش را داشته باشم. در همین وقت بود که زن همسایه به دادم رسید و گفت: «شلوار و پیرهن کوچیکشدهی مجید رو بده به من.» من شلوار نزدیک به جر خوردن را به او دادم که به پای بچهی کوچکش کند. پای مجید لخت ماند.
زن همسایه خیلی تشکر کرد و به خانه رفت. رفتم توی فکر که تا دوختن یک شلوار بزرگتر، چه تن مجید بپوشانم، که باز سروکله ی زن همسایه پیدا شد و این بار توی دستش یک شلوار به اندازه ی مجید آورده بود. شلوار را خودش پای مجید کرد و گفت: «این شلوارِ بچهی بزرگ ترمه، نگه داشتم برای بچههای کوچیکتر.» درس بعدی را زن همسایه به من داد که با کمک رساندن و خیر دادن، نه تنها کلی بار از روی دوش کسی برداشته میشود، بلکه به زودی بهت خیر هم برمیگردد. پس تا میتوانی، خیر برسان و بگذار بهت خیر برسانند.