پنجره ای رو به خانه ما
روایت زندگی خانم زهرا صادقی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب پنجره ای رو به خانه ما
کتاب پنجرهای رو به خانه ما، نوشته راضیه ترکان، پنجرهای از یک زندگی به سوی شما باز میکند تا نظارهگر تصویر قابی باشید که برای بسیاری تبدیل به خاطرهای دور و غریب شده است.
خانم زهرا صادقی، بانوی جوان در روزگاری که تصویر مطلوب و غالب از خانواده با یک یا دو بچه ترسیم میشود با انتخاب مسیری متفاوت با ده فرزندش تصویر دیگری ساخته است. تصویری از خانهای که پر از هیاهو و زندگی است، تصویری از رشد و بالندگی زنی با نقش مادری، تصویری شیرین از مادرانگی. همراه شدن با این مادر و خانواده، پنجره ای به سوی سبک زندگی شیرینی است که میتواند در تغییر نگاه مخاطب نسبت به فرزندآوری موثر باشد.
گزیده کتاب پنجره ای رو به خانه ما
بچه ها دور من و محمد حلقه میزنند. بالا و پایین میپرند و جیغ میزنند. تخت صورتی و مشکی که برای نادیا خریده بودیم را توی سالن گذاشتهایم. محمد را توی تخت میخوابانم. ابراهیم میگوید: «مادر! اگه گریه کرد، من بلندش میکنم.» علی عینکش را روی صورتش جابه جا میکند و میگوید: «وای چقدر کوچولوئه!» نادیا لبهایش را روی دست محمد میگذارد؛ انگار گل بو میکند.
دنبال مجتبی میگردم. تازه، تاتی تاتی راه میرود. از روی مبلها بالا رفته و بالای تخت ایستاده است. از چشمهای گرد و خیره شدهاش خندهمان میگیرد. علی میگوید: «مادر! فکر کنم مجتبی نفهمیده این بچهست.» نادیا نخودی میخندد و میگوید: «آخه شکل عروسکه!» از خندهها و ذوق بچهها، قند توی دلم آب میشود.