در کتاب شکلات برای قلب مادران به قلم کی آلن بوخ، داستان های حقیقی بسیاری روایت میشود که زنانگی و تجربه فراموش نشدنی مادری را به تصویر میکشد. داستانهایی گوناگون از داستانهای دلگرمکننده تا داستانهای تلخ و شیرین. کی آلن بوخ (Kay Allenbaugh) در این کتاب داستان مادری را شرح میدهد که در تمام مراحل زندگی فرزندش کنار اوست.
زنی که میداند در چه زمانی چه بگوید یا رازی را نزد خود نگه دارد. مادری که گوش به زنگ است، مادری که هرگز از رسیدگی به فرزندش دست برنمیدارد. با اطمینان میتوان گفت که شما میتوانید خود و مادرتان را در کتاب شکلات برای قلب مادران (Chocolate for a Woman's Soul) دوباره بشناسید. کی آلن بوخ خالق سری کتابهای شکلات، نویسنده و سخنرانی است که به عنوان آفریننده داستانهایی برای زنان در سراسر دنیا شناخته شده است. کسانی که در گردآوری کتاب شکلات برای قلب مادران همکاری کردهاند از نویسندگان یا سخنرانان انگیزشی، روزنامهنگاران، مجریان رادیو و رهبران معنوی، روان درمانان، زنان تاجر و بسیاری دیگر هستند. کتاب شکلات برای قلب مادران توسط عفت حیدری ترجمه و به وسیله انتشارات نسل نواندیش منتشر شده است.
زمانی که دخترم آدریان، دوازدهساله بود، به کلاس عکاسی میرفت. روزی در همان اوایل دوره آموزشی، به من گفت که عکاس حرفهای از فیلم سیاه و سفید استفاده میکند. موافق بودم. فیلم را خریدیم؛ آدریان تصمیم داشت تا از طاقنمای دروازهی " سنت لوییس" عکس بگیرد.
آسمان ابری بود. به آدریان توصیه کردم تا منتظر بیرون آمدن خورشید از پشت ابرها و آفتابی شدن آسمان شود. اما او نور را مناسب میدانست. به طاقنما که رسیدیم، خود را از یکی از پایههای مثلثی شکل بزرگ دروازه بالا کشید و بدنش را دور آن حلقه کرد و بازوانش را به طرف بالا کشید و دوربیناش را درست به سمت کنارهی طاق گرفت.
با صدایی نرم و با لحنی مادرانه گفتم: عزیزم، بهتر است تکیه بدهی تا کل طاقنما را در عکس داشته باشی. هر کس تا به حال عکس یک طاقنما را دیده باشد میداند من چه میگویم. اگر کل آن در عکس دیده نشود چنگی به دل نمیزند.
آدریان حرف من را نشنیده گرفت و به طرف پایه ی دیگر طاق نما رفت و دوباره همان کار را تکرار کرد. سعی کردم دوباره موضوع را به او گوشزد کنم. دلم می خواست عکس خوبی بگیرد اما گوش او بدهکار حرف های من نبود؛ توصیه هایی که حاصل سال ها تجربه ی عکس گرفتن از میهمانی های جشن تولد و تعطیلات بود.
آدریان کار خود را میکرد و مصمم بود عکس را آن طوری که خودش میخواهد، بگیرد. به خودم گفتم طوری نیست؛ نهایت این که شاید کمی پول بابت فیلم و ظاهر کردن آن هدر برود اما دخترم درسی خواهد گرفت. هرچند معلوم شد این من هستم که باید درس بگیرم؛ سالها بعد آدریان، موفق به دریافت بورس تحصیلی از مؤسسهی "ایندیانا"ی سانفرانسیسکو شد. سپس به تدریس و آموزش عکاسی در مرکز آموزشی " انسل آدامز " پرداخت و نمایشگاه عکسی در موزهی هنرهای مدرن سانفرانسیسکو برپا کرد که بسیار مورد استقبال واقع شد و عکسهایش به فروش رفت.