از گذشته تاکنون در سطح جهان و ایران، تعاریف گوناگونی در مورد روستا و روستایی مطرح گردیده است و جغرافیدانان عزیز میهن اسلامی و نیز جامعه شناسان مسائل روستایی، در مورد روستا و (ده) تعاریف متعددی مطرح نمودهاند که به برخی از آنها به شرح زیر اشاره میگردد: آشنا شدن انسان به امور کشاورزی و بار آوردن آذوقه و یافتن سرزمینهای مستعد، اندکاندک او را از صورت صحرانشینی و بیابانگردی به یکجانشینی و تشکیل سکونتگاههای دائمی و دهکدههای پایدار، هدایت کرد.
البته، این امر در میان اقوام ابتدایی که در سرزمینهای مختلفی زیست میکردند، متفاوت بوده است. بهطوریکه، هر یک از اقوام ابتدایی در فاصلههای زمانی متفاوت، به طرزی نامنظم و اتفاقی به کشف یکی از اصول و فنون کشاورزی پی برده و به کمک همان اکتشاف خود، از مرحلهی بدویتر «گردآوری آذوقه» به مرحلهی پیشرفتهتر «بار آوردن آذوقه» قدم گذاشتند (نیک خلق، 1379، 25).
ده یا روستا که در کتابهای نشر قدیم بهصورت (دیه) هم دیده میشود، در زبان پهلوی، ده (deh)، در پارسی باستان (dahya) به معنی سرزمین و در اوستا به شکل دخیو (daxya) آمده است. روستا در زبان پهلوی (روستاک)، (رزداق)، (رسداق) و (رستاک) بیانشده است.
عدهای از جغرافیدانان و جامعه شناسان روستایی بر این باورند که روستاهای اولیه از اسکان یافتن گروههای کمجمعیت انسانی، که پیش از آن به شیوهی جمعآوری و شکار و بهطور احتمال، نوعی دامپروری امرار معاش مینمودند، شکلگرفتهاند (مهدوی،1380، 6).
روستا ناحیهای است در خارج از شهر، مشتمل بر چند ده و مزرعه که در آن تولید روستایی حاکم است. در رأس (دیه) یا مزارع تابع آنیک نفر (دیهیک) قرار داشته است. به صورت ظاهر، در مأخذ قدیمی زبان فارسی، روستا به معنی (دهستان) امروزی ضبط شده است (خسروی،1372، 32).
روستا در ایران، از قدیمیترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی و جایی بوده است که در آن گروههایی از مردم روستایی برای همکاری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرد هم، تجمع یافتهاند. ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است، در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا به امروز، برقرار بوده است.