کتاب پرتوهای بی گدار مجموعه اشعار سپید سروده خشایار اسماعیلی است. او در این شعرها از زندگی حرف میزند و مخاطبان را با نگاهی نو و اندیشهای جدید آشنا میکند که به زندگی معنا میبخشد.
اشعار این کتاب زندگی را دوباره معنی میکنند. با تمام فراز و نشیبهایش، با تمام لحظاتی که آرزوها در دلمان جوانه میزنند و زخمها رنج را به یادمان میآورند... پرتوهای بی گدار نگاهی نو است به مقوله زیستن، که جدا از تنها نفس کشیدن و نظاره کردن زندگی باشد و دعوتی است برای آرزو کردن، زندگی کردن و خندیدن.
گوش هایم
زیر باران به همهمه ها دل سپردند
به تلنگر رعد و برق های ناگهانی
زمین گلی می شد
چتر را پرتاب کرده بودم
و راه می رفتم و فرومی رفتم در تنهایی
و باز می دانستم
کویر پذیرای گل همیشه بهار تنهاست
انگار این زیباترین نقاشی سال خواهد شد
در پرسپکتیوی از لقب جنون
و نه
آری نه!
واقعاً شنیدن نه برایم عین صد سال سقوط بود
حتی اگر چشمانش
بازتاب همیشگی آری بود...
ولی وقتی به خودم آمدم
در اتفاق های ناتمام بودم
در دل آری های پنهان و آشکار